صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۷:۵۰  ، 
کد خبر : ۳۵۸۵۰۱

یادداشت روزنامه‌های پنجشنبه ۳۰ فروردین ماه ۱۴۰۳

عناوین اخبار روزنامه کيهان در روز پنجشنبه ۳۰ فروردين

پایان صبر استراتژیک ایران!

دکتر محمدحسین محترم
عملیات پشیمان‌کننده «وعده صادق» را باید مصداقی از این فرمایش خداوند دانست که فرمود«أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ، أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ، وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ...- مگر نديدى پروردگارت با اصحاب فیل چه كرد و نيرنگشان را بر باد داد و بر سر آنها دسته دسته پرندگانی از ابابيل فرستاد؟...». شب یک‌شنبه به گفته نیویورک‌تایمز و مقامات اسرائیلی با شلیک ۱۸۵ پهپاد، ۳۶ موشک کروز و ۱۱۰ موشک زمین به زمین ایران به‌سمت اسرائیل وحشتناک‌ترین شب صهیونیست‌ها و آرام‌ترین شب مردم غزه و البته شادترین شب مردم منطقه و بخصوص ملت ایران بود. اولین نقطه‌ای که موشک‌های ایرانی مورد حمله قرار دادند، مهم‌ترین پایگاه هوائی اسرائیل یعنی پایگاه نقب، همان پایگاه نظامی بود که هواپیماهای جنگی اسرائیل از آنجا برخاستند و به کنسولگری جمهوری اسلامی حمله و سردار زاهدی و یارانش را به شهادت رسانده بودند. لذا شاید بتوان این شب را «لیله‌ًْالله» و «لیله‌ًْالقدر بازدارندگی مقاومت» نامید. اما برای تحلیل ابعاد و پیامدها و دستاوردهای پاسخ پشیمان‌کننده ایران شاید هنوز زود باشد، ولی در این خصوص چند نکته مهم:
 ۱- ایران با صبر استراتژیک خود بیش از شش ماه در مقابل حملات گستاخانه اسرائیل به مستشاران و نیروهای خود، خویشتنداری نشان داد و نشان داد سیاست اصلی جمهوری اسلامی عدم گسترش جنگ و تنش در منطقه است. اما از یکسو وقتی سازمان‌های بین‌المللی و بخصوص سازمان بی‌خاصیت ملل متحد نتوانست ذیل بند هفت به جنایت اسرائیل پاسخ دهد و این رژیم یاغی را مهار کند و از سوی دیگر وقتی صبر استراتژیک ایران تنش‌ها را کمتر نکرد و اسرائیل به چراغ سبز آمریکا از این سیاست ایران سوءاستفاده و از خطوط قرمز جمهوری اسلامی عبور کرد و نشان داد همچنان خواستار تنش بیشتر است، ایران مجبور شد برای جلوگیری از تنش‌زایی بیشتر رژیم صهیونیستی، اسرائیل را تنبیه کند. لذا در حقیقت پاسخ ایران یک پاسخ ثبات‌زا برای مهار اسرائیل و در جهت ثبات منطقه است و نشان داد که صبر استراتژیک و آستانه تحمل ایران تمام شد و دیگر تماشاگر نیست.
۲- پاسخ پشیمان‌کننده ایران چک سفید امضای آمریکا به اسرائیل برای انجام هرگونه جنایتی در منطقه را باطل کرد و آمریکا دانست که سگ ‌هار او از حالا به بعد «لات کوچه خلوت» نیست! لذا به اذعان تمام رسانه‌های جهان این «بزرگ‌تر از پیش‌بینی‌ها» و بزرگ‌ترین حمله پهپادی و موشکی تاریخِ دنیا بود که به گفته رسانه‌های اسرائیلی«ایران قواعد بازی و چهره جنگ را کاملا تغییر و اسرائیل را به سمت یک رویداد اساسی برگشت‌ناپذیر حرکت داد». عملیات وعده صادق نشان داد اسرائیل و آمریکا دچار «سندرم گیج‌کننده بحران در بحران»، و بحران عمیق اسرائیل با بحران شخصی سیاستمداران حاکم بر اسرائیل همزمان شده است. اسرائیل تلاش دارد از هر بحرانی با بحران جدیدی خارج شود‌، اما از هر بحرانی که بخواهد خارج شود دچار بحران بزرگ‌تری می‌شود و بحران‌های جدید پیامدها و مشکلات بیشتری برای اسرائیل و آمریکا ایجاد می‌کند و سندروم بحران آنها چند لایه می‌شود.
۳- اهمیت این پاسخ پشیمان‌کننده بدون توجه به پیامدها و تبعات آن است. به این معنی که بعد از اینکه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی پیشرفته‌ترین پهپاد آمریکا در خلیج‌فارس را به علت تجاوز به حریم هوائی ایران ساقط کرد و سپس پایگاه نظامی عین‌الاسد را به عنوان یک هدف مهم آمریکایی در پاسخ به شهادت شهید سلیمانی زدند، این سومین عملیات مستقیم اقتدارآفرین ایران در دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی خود و اولین حمله مستقیم به رژیم صهیونیستی بعد از سال ۱۹۶۷بود و نشان داد در این دفاع هیچ‌گونه اغماضی نمی‌کند و کوتاه نخواهد آمد و وعده ایران یک شوخی و رجزخوانی توخالی نیست. اما آنچه اهمیت آن را بیشتر می‌کند حمله مستقیم از خاک ایران به عمق خاک رژیم صهیونیستی بود. لذا جمهوری اسلامی نشان داد صادق‌الوعد است و این یعنی مسئولیت‌پذیری جمهوری اسلامی در دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی و امنیت مردم است.
۴- پاسخ جمهوری اسلامی اوج وقاحت آمریکا و انگلیس و فرانسه را به نمایش گذاشت. این کشورها در نفاقی آشکار حمله به کنسولگری ایران را که برخلاف تمام قوانین و کنوانسیون‌های بین‌المللی است، محکوم نکردند، اما پاسخ ایران در دفاع از خاک خود را محکوم و خبیثانه ایران را به تنش‌زایی متهم کردند و مفتضحانه بعد از به خاک و خون کشیدن غزه و کشتن بیش از ۳۲ هزار مردم بی‌دفاع ادعا کردند هیچ کس خواستار دیدن ریختن خون‌های بیشتر نیست! لذا این کشورها اگر خواستار تنش‌زدایی هستند باید خود آنها اسرائیل را مهار کنند و اگر نکنند ایران این رژیم جعلی را مهار خواهد کرد و اگر آنها بخواهند در دفاع از این سگ ‌هار خود وارد میدان شوند، حتما خود انها هم تنبیه خواهند شد.
۵- پاسخ ایران چند مرحله‌ای و ترکیبی و از چند جبهه بود. مرحله اول عملیات روانی انتظار و ترس بود که بر اسرائیل و آمریکا تحمیل شد که خود پیامدها و دستاوردهایی داشت و نیاز به تحلیل در مجالی دیگر است و همین بس که خود صهیونیست‌ها اذعان کردند «اینکه کل اسرائیل در وحشت چندین روزه بود، این یک پیروزی برای ایران است». مرحله دوم هک شدن رادارها و سیستم برق رژیم صهیونیستی. مرحله سوم حرکت پهپادهای انتحاری به سمت اسرائیل از سوی ایران برای مشغول و مختل کردن پدافند هوائی اسرائیل. مرحله چهارم شلیک موشک‌های کروز و بالستیک به اهداف اصلی. مرحله پنجم هماهنگی با گروه‌های مقاومت و تشدید حملات حزب‌الله و انصارالله یمن و گروه‌های مقاومت عراقی به اهداف داخل اسرائیل. مرحله ششم ارسال پیام به آمریکا و کشورهای منطقه و بلکه به کل جهان که هرگونه کمک به اسرائیل عواقب پشیمان‌کننده برای آنها حتی بستن تنگه هرمز را می‌تواند به دنبال داشته باشد مرحله هفتم هشدار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مبنی بر اینکه اگر اسرائیل حماقت خود را تکرار کند، قدم بعدی شدیدتر خواهد بود. مرحله هشتم آمادگی برای بعد از حملات پشیمان‌کننده است که به گفته فرمانده کل سپاه «از این به بعد رژیم صهیونیستی در هر نقطه‌ای به منافع، دارایی‌ها، شخصیت‌ها و شهروندان ما تعرض کند، از مبدا ایران او را مورد تهاجم متقابل قرار خواهیم داد».
۶- فرمانده هوافضای سپاه ایران قبلا گفته بود«ما هسته‌ای نداریم ولی کلاهک‌های موشک‌های ما به اندازه‌‌ای هست که اسرائیل را چند بار شخم بزند»! لذا اهمیت عملیات وعده صادق اولا در حجم زیادِ بلند شدن پهپادهای ایرانی و هماهنگی آنها با موشک‌های شلیک شده و ثانیا در اصابت دقیق پهپادها و موشک‌های شلیک شده به اهداف از قبل تعیین شده بود. با وجودی که حدود سه ساعت طول کشید تا پهپادهای ایران به عمق سرزمین‌های اشغالی برسند، اسرائیل و گنبد آهنین ادعائی این رژیم و سامانه پاتریوت آمریکا و ادعای بایدن در رهگیری موشک‌های شلیک شده ایران به سمت اسرائیل‌، نتوانستند آنها را رهگیری و ساقط کنند. ثالثا عملیات تاریخی ایران رکوردهای ماندگاری در دستگاه محاسباتی دشمنان ثبت کرد از جمله بزرگ ترین،پرحجم ترین، بلندترین برد جغرافیایی و طولانی‌ترین حمله پهپادی و موشکی جهان که برای اولین بار از موشک‌های با کلاهک‌های بارشی استفاده شد.رابعا برای اولین بار مفهوم هشدار جمهوری اسلامی همگانی فهمیده شد، و هیچ کدام از متحدان رژیم صهیونیستی بخصوص کشورهایی که ادعای عادی‌سازی روابط با آنها را در سر می‌پروراند. خامسا حتی خود آمریکایی‌ها به عنوان حامی اصلی اسرائیل هم نتوانستند به کمکش بیایند و آشکار شدن این ناتوانی به رغم التماس‌های رژیم صهیونیستی، در پی برقراری معادله وحشتی بود که از سوی محور مقاومت در منطقه ‌ایجاد شده است. البته تلاش‌های سیاسی- دیپلماتیک فشرده و رسانه‌ای گسترده و همچنین تهدیدات امنیتی آمریکا برای منصرف کردن ایران از تصمیم خود نیز هیچ دستاوردی برای آنها نداشت و با شکست سنگینی هم در حوزه نظامی و امنیتی و هم در حوزه دیپلماتیک و سیاسی مواجه شدند و در مقابل اراده و قدرت مقاومت هنگ کردند. اعتراف سخت و تلخ روزنامه‌ هاآرتص اهمیت عملیات مقتدرانه وعده صادق را بیشتر آشکار نمود که اذعان کرد«ما جنگ را باخته‌ایم‌، اما به علت دشواری پذیرش و ناخوشایندی آن باید به خودمان دروغ بگوییم!». لذا از امروز باید منتظر دور جدید دروغ‌های بزرگ و فضاسازی‌های سیاسی-رسانه‌ای امپراطوری رسانه‌ای شکست خورده اسرائیل و آمریکا باشیم.
۷- رهبر انقلاب قبل از این تاکید کرده بودند؛ «در این چند ماه جبهۀ مقاومت از وضع واقعی خود رونمایی کرد، نه آمریکایی‌ها، نه غربی‌ها و نه کشورهای منطقه قدرت مقاومت را نمی‌دانستند، اما حالا فهمیدند»!. این «وضع واقعی مقاومت» در حقیقت همان «قدرت کوبنده»ای است که با عملیات وعده صادق تضمین شد و قرآن می‌فرماید چه دانی كه چيست؟: «مَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَه»!، و این قدرت کوبنده سه ویژگی مهم دارد «صدای بلند» و «ایجاد وحشت و ترس» و «رسوایی و شکست دشمنان». لذا بعداز طوفان الاقصی پاسخ پشیمان‌کننده وعده صادق صدای بلندی بود که وحشت و ترس را به جان صهیونیست‌ها انداخت و شکست و رسوایی دشمنان را در ابعاد مختلف رقم زد و آن را عیان کرد! حالی که قدرت مقاومت را فهمیدند، استراتژیست‌های مشهور سیا و رؤسای موساد و ارتش آمریکا و رسانه‌های آمریکایی- اسرائیلی اذعان می‌کنند که با «رهبری راهبردی و هوشمندانه ایران، آمریکا به این نتیجه قطعی رسیده که هیچ چشم‌انداز روشنی برای اسرائیل وجود ندارد»!
عناوین اخبار روزنامه خراسان در روز پنجشنبه ۳۰ فروردين
ملاحظات معادله جدید در منطقه
مصطفی منتظر 
پاسخ ندادن رژیم صهیونیستی تا بدین لحظه به حمله گسترده ایران، نشان از پذیرش اولیه معادله جدیدی دارد که ایران می‌خواست آن را به طرف مقابل بقبولاند. معادله‌ای که«ضربه از خاک در مقابل هر زخم» را برای اولین بار مطرح کرد.بازدارندگی که ایران می‌خواست،باگذرموشک‌های بالستیک از پرحجم‌ترین پدافند تاریخ، فعلا به وجود آمده است. دشمن فهمید که حتی با یک ائتلاف اطلاعاتی و نظامی با کمک پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا و منطقه هم نمی‌تواند حتی در مقابل موج اول حمله موشکی ایران، مقاومت کند. چه برسد به این که قرار باشد در موج بعدی، چند هزار موشک دیگر بر سرش خراب شود. پس هدف اصلی در تغییر راهبردهای مقابله با دشمن، به بهترین وجه ترسیم شده است.اما طرف مقابل به این راحتی عقب نخواهد نشست. سکوت این روزها چه در عرصه‌ غزه و چه در پاسخ ندادن به ایران، نشان از طراحی یک بازی جدید برای تغییر مجدد موازنه دارد. رژیم در وضعیتی بغرنج در نوع پاسخ گیر کرده است. تل آویو برای تداوم وضعیت جنگی علیه ایران، امکان همراهی آمریکا را ندارد و این یعنی شکست مطلق در هر درگیری با ایران؛ همچنین رژیم صهیونیستی می‌داند که ایران و آمریکا در بازی میان خود آن چنان مراقب جلوگیری از هر درگیری هستند که امکان درگیر کردن آن ها با هم به هیچ وجه وجود ندارد. از طرف دیگر پاسخ ندادن به معنای پذیرش معادله جدید و عملا شکست در تعادل منازعه است. همچنین درگیری در منطقه خاکستری و ضربه زدن به نیروهای ایران در هر نقطه‌ای خارج از ایران هم باتوجه به تغییر راهبرد ایران، به معنای تداوم جنگ خواهد بود. علاوه بر احتمال حمله نظامی که هنوز وجود دارد، ممکن است رژیم روبه روش‌های کثیف و جنگ نامرئی بیاورد. ترور مقامات ایران، ایجاد آشوب در کشور یا حمله به برخی دارایی‌های ایران یا گروه‌های مقاومت بخشی از احتمالات مطرح در این زمینه است. اما باید دقت داشت که ضربه زدن طرف مقابل تقریبا قطعی است و این امر لزوم هوشیاری حداکثری را در کشور به همه گوشزد می‌کند. در این میان باید به جنبه‌های مهم اقتصاد سیاسی این جنگ در منطقه هم توجه داشت. کمک نظامی اردن و کمک اطلاعاتی سعودی و امارات برای رهگیری موشک‌های ایران، عموما به همین موضوع برمی‌گردد. لیست این کشورها، همان لیست کریدور معروف آمریکاست. لذا باید توجه داشت که نقطه مقابل ما در این جریان، صرفا رژیم صهیونیستی نیست. پس باید راهبردی با منطق اقتصادی سیاسی برای این کشورها هم داشت. البته گفت و گو و مذاکرات وزیرخارجه در این هفته که حجمی تقریبا بی‌سابقه داشت، امری لازم و مطلوب بود که نتایجی ارزشمند برای کنترل رخدادهای پس از حمله داشت. 
خلاصه وضعیت،شکسته شدن هیمنه اسرائیل درشکست‌ناپذیری به ویژه در عرصه جنگ بزرگ،شکسته شدن هیمنه آمریکا در«حمایتگری آهنین»ازرژیم،ایجاد موازنه بازدارندگی،ایجاد معادله جدید منطقه‌ای،افزایش محبوبیت ایران درمیان ملت‌های منطقه،تقویت سرمایه اجتماعی درداخل کشور،به خطرافتادن جان مسئولین ارشد به ویژه درحوزه نظامی،افزایش احتمال رفتارهای وحشیانه یا نامرئی دشمن،افزایش احتمال فشاراقتصادی چه ازناحیه‌آمریکا و کشورهای غربی و چه از ناحیه‌ رقبای منطقه‌ای، فشار دیپلماتیک کشورهای غربی و درعین حال افزایش توان چانه‌زنی ایران در منطقه و جهان و... است. اگر رژیم ورود به رفح را بیش از این به تاخیر بیندازد، باید منتظر زلزله‌های بیشتری در داخل سرزمین‌های اشغالی بود
عناوین اخبار روزنامه جوان در روز پنجشنبه ۳۰ فروردين
جمهوری اسلامی ایران معمار نظم نوین منطقه
حمیدرضا‌شاه‌نظری
 جمهوری اسلامی ایران در واکنش به شرارت‌های متعدد رژیم صهیونیستی و در میان ناباوری اکثر تحلیل‌گران داخلی و خارجی و بدون کوچک‌ترین غافلگیری و با اطلاع همگان، با طراحی یک عملیات ترکیبی بی‌نقص و قدرتمندانه، تأسیسات و اماکن نظامی و اطلاعاتی این رژیم را با اعتماد به نفس کامل در هم کوبید. رژیم صهیونیستی که در واقع پادگان نظامی بزرگ غرب در منطقه و نیروی نیابتی آنان برای نفوذ و سلطه بر منطقه غرب آسیا است، ایران را همواره دشمن اول خود دیده است. این دشمنی در وهله اول ناشی از تقابل تاریخی تمدن مادی غرب با ایران به عنوان مهد تمدن مشرق زمین و سرزمین حکمت و فلسفه اشراقی است و رژیم صهیونیستی به عنوان عصاره تمدن غرب در این دشمنی، نقش محوری ایفا می‌کند و راز حمایت همه جانبه کشور‌های غربی در جنایات این رژیم و حتی حمایت اندیشمندان و فیلسوفان ظاهرالصلاح غربی، چون یورگن هابرماس و اسلاوی ژیژک هم در همین نهفته است. 

در تحلیل تنش‌های منطقه و جهان، همه سطوح اقتصادی، سیاسی و راهبردی قابل بررسی بوده و این سطوح قطعاً در روند تحولات نقش دارند ولی آنچه به عنوان زیربنای این تقابل در سطح کلان می‌توان نام برد تقابل تمدنی است. تمدن اسلامی بعد از یک دوره طلایی شکوفایی به علل مختلف از جمله نفوذ و دشمنی غربی‌ها به افول رفت و تمدن غربی با در پیش گرفتن رویه استعماری توانست کم‌کم به تمدن غالب در جهان تبدیل شود. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و خیزش عظیم ملت ایران و فراگیری نهضت الهی امام خمینی (ره)، زنگ پایان ماه عسل تمدن غربی در استثمار ملت‌ها به صدا درآمده و تقابل حدود نیم قرنی غربی‌ها با سردمداری امریکا با این انقلاب آغاز شد. 
این روز‌ها این گزاره را زیاد شنیده‌ایم که «حمله ترکیبی ایران به اسرائیل، گذار ایران از صبر راهبردی به حمله شدید تلافی‌جویانه بوده و قواعد بازدارندگی جدیدی را به رژیم صهیونیستی و دیگران دیکته کرده است.» ولی به‌رغم صحت این گزاره در سطح راهبردی، تأثیرات این حمله بسیار بیشتر بوده و آغاز دوره جدیدی در منطقه و جهان را نشان می‌دهد. تصور کنید روزگاری با یک تشر مقامات امریکایی، دولت‌ها تسلیم می‌شدند ولی امروز با وجود تلاش‌های شدید امریکا و کشور‌های غربی برای منصرف کردن، جمهوری اسلامی ایران حمله را طبق وعده داده شده انجام داد و اوج اقتدار امریکا این بود که مقامات این کشور بار‌ها از ترس تلافی ایران گفتند که ما از حمله به کنسولگری خبر نداشتیم و اوج افتخار آنان این بود که در کمک به رژیم صهیونیستی تعدادی از پهپاد‌ها و موشک‌های ایرانی را رهگیری کردند!
انقلاب اسلامی که عناصر تحقق بخش آن، فرزندان سرزمینی هستند که مردمان آن، سابقه دراز تمدنی و حکمی حتی در دوران پیش از اسلام داشته و با این سابقه بوده که اسلام شیعی را پذیرفتند، در طی حدود نیم قرن، شرارت‌ها و دشمنی‌های بسیاری را خنثی کرده و پشت سر گذاشتند و تلاش بسیاری برای قوی شدن انجام دادند تا زمانی برسد که بتوانند با اقتدار در برابر نظام سلطه و غرب وحشی بایستند و امروز حمله ترکیبی و بی‌نظیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی علیه رژیم صهیونیستی، یک نقطه عطف در تحقق این آرمان است که نشان از تغییراتی شگرف در عرصه منطقه و جهان دارد. موشک‌های ایرانی نه فقط تأسیسات نظامی رژیم صهیونیستی بلکه انگاره ترس جمهوری اسلامی ایران از افتادن به معرکه جنگ، انگاره شکست‌ناپذیری این رژیم در اذهان مردم دنیا، انگاره ارض موعود و سرزمین وعده داده شده در اذهان صهیونیست‌های چندملیتی مهاجر، انگاره ابرقدرتی امریکا و نظم امریکایی، و انگاره برتری سفیدپوستان غربی بر سایر ملل و تمدن غربی بر سایر تمدن‌ها و مهم‌تر از همه قوه شناختی و محاسباتی سران رژیم صهیونیستی، امریکا و دولت‌های غربی را هدف قرار داد. 
یکی از مهم‌ترین اهداف رژیم صهیونیستی از قتل عام مردم غزه، بازسازی انگاره بازدارندگی و تشدید ترس در دل ملت‌های منطقه بود تا دیگر کسی جرئت حمله به این رژیم و مقابله با شرارت‌های آن را نداشته باشد. هدفی که نه تنها مورد سخره ایرانیان قرار گرفت بلکه در واکنش به حمله به کنسولگری ایران در دمشق که تصور این رژیم درباره واکنش ایران، بی‌پاسخی یا پاسخ غیرمستقیم ضعیف از طرف ایران بود، سبب عملیاتی بی‌نظیر و وسیع علیه این رژیم گردید. صدای غرش موشک‌های ایرانی که به سوی رژیم صهیونیستی شلیک شد، ندای تغییراتی شگرف در سطح منطقه و جهان بود. امروز ایران به برکت انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی و در نتیجه پایمردی مردانی پولادین ذیل این پرچم، بسیاری از معادلات جهانی را تغییر داده و مهم‌ترین عنصر الهام بخش و یاری‌رسان ملت‌های ستمدیده و تغییر دهنده نظم ناعادلانه جهانی شده است و صهیونیست‌ها چه پاسخی به عملیات ترکیبی سپاه پاسداران بدهند و چه ندهند، بازنده این رویداد هستند و زوال آن‌ها سرعت بیشتری گرفته و نظم جدیدی در منطقه استقرار خواهد یافت. امروز انقلاب اسلامی معمار نظم نوینی در منطقه غرب آسیا است که نویدبخش ایجاد تغییراتی شگرف در نظم جهانی است. امروز تصویر جدیدی از بازیگران منطقه‌ای و جهانی به خصوص از ایراندر اذهان ملل منطقه و جهان نقش بسته است و ترتیبات امنیتی و راهبردی منطقه غرب آسیا و تصویر ایران، امریکا و رژیم صهیونیستی دیگر به ماقبل حمله ترکیبی سپاه علیه اسرائیل بازنخواهد گشت

عناوین اخبار روزنامه آرمان امروز در روز پنجشنبه ۳۰ فروردين

پرده ای از همکاری مخفی اردوغان و اسرائیل

صلاح الدین خدیو

تردیدی نیست که آنچه اسرائیل در غزه انجام داده، از نسل کشی گرفته تا خانه کشی و بیمارستان کشی، مصداق بارز جنایت علیه بشریت است.

با این وجود چند روز است که یک کلیپ ساختگی در برخی کانال ها و حساب های اجتماعی پانترک می چرخد.

همین سرنخ کافیست که انگشت اتهام را به سوی ترکیه نشانه رفت و برای احتمال نفوذ مخرب آن در غزه تاسف خورد.

در کپشن فیلم نوشته شده که در خانه‌های ویران شده‌ی خان یونس، نقش پرچم کردستان بر دیوارها و شعارهایی از قبیل پیش به سوی آزادی عفرین یافت شده!

جاعلان در ادامه افزوده‌اند که‌ اینها نشانه هم سنگری واحدهای مدافع خلق کرد سوریه و سربازان اسرائیلی است که از فرودگاه اربیل به تل آویو منتقل شده‌اند!

طرفه این جاست که این جاهلان نمی دانند که پ.ک.ک و سازمان های اقماری آن اساسا پرچم مذکور را قبول ندارند.

دوما مقامات اربیل که متحد ترکیه هستند، ابدا اجازه ورود آنها را به اربیل نمی دهند، چه برسد به استفاده از فرودگاه آن!

حتی ترکیه حدود یک سال است که فرودگاه سلیمانیه را به ظن استفاده کردهای سوری در لیست سیاه قرار داده و عملا آن را از حیز انتفاع ساقط کرده است.

طبعا از سلیمانیه هم که مقامات آن متحدان نزدیک ایران هستند، هیچ پروازی به سوی اسرائیل انجام نمی شود!

پس مساله چیست؟

داستان این است که ترکیه که چهار سال قبل عفرین را اشغال کرد، در حال اجرای یک برنامه صد در صد اسرائیلی در آنست.

آنها منظما کردهای عفرین را از خانه و کاشانه هزار ساله‌شان در شیک ترین ملک سوریه اخراج می کنند.

ترک ها با شهرک سازی در عفرین، فلسطینی های اردوگاه یرموک را که در جنگ داخلی سوریه به مخالفان بشار اسد پیوستند و سپس آواره شدند، در سرزمین کردها اسکان می دهند.

درست مشابه کاری که اسرائیل در کرانه باختری و قدس شرقی انجام می دهد.

هدف اردوغان ایجاد کمربند امنیتی در مرزهای جنوبی ترکیه و کردزدایی از آنست.

جای تاسف است که اقلیتی از فلسطینی ها به مجری نقشه‌های شریرانه سلطان تبدیل شده‌اند.

در شش ماه گذشته که اسرائیل غزه را ویران کرد و ایران بخاطر دفاع از منافع فلسطینی ها تا آستانه جنگ تمام عیار با اسرائیل پیش رفت، ترکیه به تجارت پرسود خود با کشور یهود ادامه داد و حتی صادرات ادوات نظامی را هم قطع نکرد!

در حالی که از لفاظی و زبان بازی انصافا از چیزی فروگذار نکرد!

روزنامه شرق

رسم نیکوی پاسخ‌گویی به مردم شهر

ترانه یلدا
‌کار آن‌قدر به درازا کشید که شورش درآمد. حال جنگ مغلوبه شده است، در حالی که همه چیز می‌توانست با همان اشارات اول فیصله یابد. بله، باز داستان پارک قیطریه را می‌گویم. خدا می‌داند تا امروز چند یادداشت در این مورد نوشته شده و دیگر هیچ فرد مطرح یا تشکلی مدنی نمانده که در این مورد اظهار نظر نکرده باشد. اما با سکوت شهرداری تهران هنوز این پرونده باز است و 150 هزار نفری که برای تخریب‌نشدن باغ قیطریه کارزار امضا کرده‌اند، هنوز نه تنها منتظر پاسخ‌های مساعد شهردار و شورای شهر هستند، بلکه به راه‌حل‌های بلندمدت‌تری هم فکر می‌کنند.

آخرین گفته اما، سخن عضوی از شورای شهر است که می‌گوید مسئولان شهرداری خوب است پاسخ‌گو باشند و با مردم مدارا کنند. آری، رسم نیکوی پاسخ‌گویی به مطالبات مردم بدون شک آرامش را به زندگی شهروندان محلات تهران بازمی‌گرداند. امروز، گذشته از اصل موضوعِ نسبتا ناچیزِ مناقشه در پارک قیطریه (که البته در این یکی دو ماه، نقدهای فنی و کارشناسی منطقی و مکفی برای آن آورده شد) بیشتر می‌خواهم نظر مبارکتان را به قوانین اجتماعی لازم برای استفاده از فضای شهری و به چندوجهی و بین‌رشته‌ای بودن این‌گونه مسائل جلب کنم. شهر مجموعه زنده و شگفتی است و آنچه پیش آمد، تنها اعتراض مردم محل به تغییر حال و هوای پارک‌شان نبود. آنها درنهایت می‌خواستند بگویند که ما شهروندان این شهریم و باید بتوانیم با حضور خود در زنده‌ماندن محله و منطقه‌مان مشارکت کنیم و هیچ‌کس نباید بدون مشورت با ما، هر روز عرصه زندگی را بر ما تنگ‌تر کند.

در واقع اول، صحبت توجه به فضاهای سبز شهر پیش آمد که هر روز به دلیلی آسیب می‌بینند و درختان خود را نباید از دست بدهند؛ اما در طول این روند، حتی بعد از برداشته‌شدن حصارها در داخل پارک، خواسته‌ تهرانی‌‌های امضاکننده کمپین یا کارزار مردمی (از نهادهای قضائی، نظارتی و رئیس‌جمهور) و نیز فعالان شهری، متخصصان حوزه شهری و اجتماعی، تعدادی از روحانیون، وزارت میراث و خود مردم محلات شمیران، دیگر از قطع‌نشدن تعدادی درخت یا ساخته‌شدن مسجد در همان محل نمازخانه پارک فراتر رفته بود.

البته واقعیت این بود که مصوبات شورای شهر در سال‌های 83 و 86 به نوعی تناقض داشت، زیرا اجازه ساخت نمازخانه و مسجد را در بوستان‌ها می‌داد، در حالی که مقررات پهنه‌بندی در طرح‌های جامع و تفصیلی شهر تهران درباره ساخت‌وساز در پهنه‌های سبز سخت‌گیرانه‌تر بود. این مقررات، استقرار کاربری‌های مذهبی را در قلب و مراکز محلات پیش‌بینی کرده بود‌ که رفت‌وآمد به آن مکان برای نمازگزاران امن‌تر نیز باشد. از یک سو برخی مسئولان می‌گفتند قیطریه از نظر میزان (سرانه) اماکن مذهبی از‌جمله مسجد با کمبود مواجه است و اهالی متدین این محله چنین خواسته‌اند. از سوی دیگر کارشناسان شهری محاسبه و تأکید می‌کردند که این سرانه‌ها در چیذر و قیطریه کافی است و ساخت‌وساز در پهنه حفاظتی و تثبت‌شده فضای سبز (G) غیرقانونی است. در این بین نیز بعضی می‌گفتند رسم این است که مسجد باید تماما به دست مردم محل و با پول مردم ساخته شود، نه روی زمین فضای عمومی و توسط شهرداری و بعضی هم در وصیت آقای محتشمی‌پور دقیق می‌شدند که روی مکان وقف اصراری نداشته است. یکی هم بالای حرف همه اینها می‌گفت: می‌سازیم، خوبش را هم می‌سازیم! بالاخره معلوم نبود حق با کیست؟

اینجاست که به نظر می‌رسد باید اصلاحاتی در قوانین شهری در سطح قانون‌گذاری صورت گیرد. ما هنوز قانون شهرسازی نداریم. بیش از 30 سال پیش، مهندس سیدرضا هاشمی معاون شریف و محترم وزارت مسکن و شهرسازی متونی را برای این کار به مجلس برد، اما از آنجا که ضرورت وجود و مرجعیت قانون هنوز هم در حوزه فعالیت شهرسازی ثابت نشده، آن کار به سرانجام درستی نرسید.

اما باید گفت که اصل ساختن مساجد در همه جای شهر چیز جدیدی نیست، حتی از دوران قبل از انقلاب. شورا هم طبق اصلاحیه سال 86 همه اختیارات شورای شهر را در ماده سوم این مصوبه به «ستاد نظارت و هماهنگی ساماندهی مساجد و نمازخانه‌های عمومی و…» واگذار کرده‌؛ ستادی که مأموریتش طبق اصلاحیه به تصویب شورای شهر رسیده ‌‌و مسئولیتش بر عهده رئیس کمیسیون فرهنگی، اجتماعی و زیست شهری شورای شهر تهران است. پس شورا هم باید قانون‌پذیر و منطقی، به فکر کیفیت خدمات و محیط شهری باشد.

اما اکنون سیدجعفر تشکری‌هاشمی عضو شورا خود از خلأهای قانونی می‌گوید و از لزوم دخالت‌دادن حرف و خواسته مردم شهر در امور شهر و محلات. او می‌گوید لحن و عملکرد مدیران در پاسخ‌گویی به مردم ایراد دارد. می‌گوید ما باید به مردم این فرصت را بدهیم که شهردارشان را خودشان انتخاب کنند. تنها در صورت پاسخ‌گوبودن شهردار به شهروندان است که زمینه‌های مشارکت واقعی ایشان در امور محلات فراهم خواهد شد. پس اینجا نیز قانون باید اصلاح شود و در سرنوشت غم‌انگیز شورایاری‌ها هم تجدید‌نظری اتفاق بیفتد.

آری. تهران در جداول بین‌المللی «زیست‌پذیری شهرها» رتبه پایینی دارد که شایسته‌اش نیست. چرا دست به دست هم ندهیم تا با مشارکت همه مردم در 352 محله تهران، شهرمان زیست‌پذیرتر شود؟ جایی نوشته بود: کودکان در یک چرخه گیر افتاده‌اند: استفاده از گوشی همراه تنهایی‌شان را افزایش می‌دهد و با افزایش تنهایی بیشتر از گوشی همراه استفاده می‌کنند. در حالی که همین کودکان باید در پارک‌ها بدوند و بازی کنند.

روزنامه رسالت

بکش اما خطا نکن!

حنیف غفاری

این روزها رسانه‌های وابسته به حزب دموکرات آمریکا و اکثر احزاب سنتی اروپا، مواضع جوبایدن رئیس‌جمهور آمریکا در مخالفت ظاهری با سیاست‌های نتانیاهو در نوار غزه ( خصوصا در قبال بمباران رفح) را برجسته‌سازی کرده و آن را نماد طغیان کاخ سفید علیه تل‌آویو قلمداد می‌کنند! حتی تحلیلگران غربی یک گام فراتر رفته و می‌گویند بایدن دیگر بیش از این تحمل حضور نخست‌وزیر کنونی رژیم اشغالگر قدس در مسند قدرت را ندارد! جو بایدن در مصاحبه‌ای تلویزیونی رویکرد نتانیاهو، در نوار غزه را خطا خواند و ضمن اعلام مخالفت خود با آن افزود : از مقامات اسرائیل می‌خواهم با اعلام
 آتش بس بگذارند طی ۶ یا ۸ هفتۀ آینده غذا و دارو وارد نوار غزه شود.در خصوص مواضع اخیر بایدن نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه سخن گفتن از تفکیک نتانیاهو و بایدن، تمایز میان واشنگتن و تل‌آویو و حتی اختلافات راهبردی و تاکتیکی طرفین در قبال تحولات منطقه ( ازجمله جنگ غزه ) اساسا خطاست. نباید فراموش کرد که از نخستین لحظه جنگ غزه تاکنون، به‌مانند گذشته، واشنگتن به‌مثابه متغیری وابسته به تل‌آویو وارد میدان شده و حتی در جنگ اخیر، بخش عمده‌ای از فرماندهی میدانی، نظامی و امنیتی نبرد نیز بر عهده پنتاگون و سنتکام است. ازاین‌رو ادعای بایدن مبنی بر خطا بودن رویکرد نتانیاهو، نوعی فرافکنی آشکار در قبال نقش پررنگ کاخ سفید در کشتار و نسل‌کشی غزه و البته شکست مشترک آمریکا-اسرائیل در میدان نبرد با حماس است.
نکته دوم اینکه آمریکا اخیرا پس از رأی ممتنع به قطعنامه شورای امنیت ( که در آن صرفا از آتش‌بس موقت در غزه سخن گفته شده بود)، بلافاصله این قطعنامه را اختیاری توصیف کرد تا صهیونیست‌ها با خیالی راحت نسبت به لازم‌الاجرا نبودن آن، برای کودکان و زنان بی‌پناه فلسطینی خط‌ونشان بکشند.فراتر از آن، هدف آمریکا از تأکید بر یک آتش‌بس موقت ۶ تا ۸‌هفته‌ای ،هرگز صیانت از جان انسان‌های بی‌گناه در فلسطین نبوده و نیست.
هدف مشخص واشنگتن این است که حماس با آزادی همه اسرای صهیونیست در غزه موافقت کند و متعاقبا، مدتی کوتاه از نبرد به دور بماند و پس از پایان آتش‌بس موقت،  رژیم اشغالگر قدس بدون هیچ نگرانی و دغدغه‌ای ( ازجمله وجود اسرای صهیونیست در غزه)، به بمباران وحشیانه‌تر غزه، رفح و خان یونس بپردازد.این نقشه شوم مشترک آمریکا و رژیم اشغالگر قدس، بارها از سوی حماس و گروه‌های مقاومت رصد شده و قطعا اجازه اجرایی شدن آن داده نمی‌شود.  نکته پایانی اینکه بخشی از بازی تبلیغاتی بایدن و سخنان مزورانه وی در قبال جنگ غزه، ناظر بر نظرسنجی‌های انتخاباتی در آمریکاست. با توجه به اینکه جنگ غزه تبدیل به پاشنه آشیل دموکرات‌ها در ایالات مهم و سرنوشت سازی مانند میشیگان، پنسیلوانیا و نوادا شده است، اکنون بایدن بر آن است تا حداقل در ظاهر، بدون آنکه در عمل تغییری نسبت به سیاست‌های وحشیانه مشترک خود و نتانیاهو در غزه صورت دهد، از تمایز و تفاوت ویژه خود با نتانیاهو و صهیونیست‌ها سخن بگوید.قطعا این بازی نخ‌نما نیز تاریخ‌مصرف معینی دارد و نمی‌تواند تبدیل به یک سوپاپ اطمینان کاذب برای رئیس‌جمهور قاتل و کودک کش آمریکا شود.
نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات