صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۲  ، 
شناسه خبر : ۳۵۸۷۶۷

اوضاع این رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است 

جعفر بلوری
چند روز پیش روزنامه آمریکایی «فایننشال‌تایمز» ضمن پرداختن به هزینه‌های سنگینی که «حمایت‌های بی‌قید و شرط» از رژیم آپارتاید اسرائیل روی دوش آمریکا و به طور کلی غرب گذاشته است نوشت: «قرار بود اسرائیل سرمایه راهبردی آمریکا باشد اما تبدیل به یک وبال راهبردی برای آمریکا شده است.» اشاره این روزنامه به حمایت‌های نامحدودی است که همه دولت‌های آمریکا
- چه دموکرات و چه جمهوری‌خواه- از این رژیم تحت هر شرایطی داشته‌اند و این حمایت‌ها بعضا آن‌قدر رسوا و با قوانین و ارزش‌های همین غرب در تضاد است که، آبرویی برایشان نگذاشته است. اشاره این روزنامه در واقع به هزینه‌هایی است که حمایت از رژیمی مثل اسرائیل، برای آمریکا داشته است. از مبحث «دموکراسی»، «آزادی بیان»، «گردش آزاد اطلاعات»، «حق اعتراض» و «آزادی عقاید» گرفته تا مباحث «حقوق بشری»، «نسل‌کشی» و «حقوق زنان و کودکان» را می‌توان در این رسوایی دید. اکنون که در حال مطالعه این یادداشت هستید، بیش از 34 هزار و 200 نفر در غزه طی 200 روز قتل‌عام شده‌اند. طبق گزارش سازمان ملل نزدیک به 73 درصد این قربانیان غیر نظامی‌اند. آمارهای غیر رسمی این عدد را تا 95 درصد هم گفته است. یعنی 95 درصد این 34 هزار و 200 نفر غیرنظامی‌اند. حدود 13 هزار نفر از این شهدا کودک و نوزادند و تقریبا همین تعداد زن هستند. فقط در یک مورد، 700 پناهجو، بیمار و زخمی در بیمارستان ناصر (جنوب غزه) پس از شکنجه و قتل‌عام، در گورهای جمعی دفن شده‌اند و 300 جسدی که طی چند روز گذشته از این گورها بیرون کشیده شده است، بعضا با دست‌های بسته و بدن‌های متلاشی‌اند. یعنی پیش از دفن شدن، شکنجه و تکه‌تکه شده‌اند. طبق گزارش الجزیره، نظامیان صهیونیست به زنان فلسطینی در بیمارستان‌های غزه و جلوی چشمان همسرانشان تجاوز کرده و سپس به آنها تیر خلاص زده‌اند و....تمام این جنایات- که به قلم آوردن و نوشتنشان، تن آدم را می‌لرزاند،- طی همین 200 روز گذشته و با حمایت‌ها، مشورت‌ها، سلاح‌ها و دلارهای آمریکا انجام شده است. این که بیشتر قربانیان جنگ غزه زن و کودک و نوزادند را هیچ کس رد نمی‌کند. رجوع شود به اظهارات چندی پیش وزیر دفاع آمریکا. لوید آستین اعتراف کرد اسرائیل در غزه غیرنظامیان زیادی را کشته است. منتهی در ادامه گفت: «ما از اسرائیل می‌خواهیم بیشتر مراقب باشد.» همین!
7 دانشگاه معتبر آمریکا از جمله ‌هاروارد، کلمبیا و استنفورد در اعتراض به جنایات اسرائیل در غزه و حمایت آمریکا از این جنایات، در اعتصاب و شورش به سر می‌برند و نیروهای امنیتی ضمن ورود به این دانشگاه‌ها اقدام به سرکوب و دستگیری صدها دانشجو و استاد کرده‌اند. بسیاری از دانشجویان اخراج، تعلیق و بعضا زندانی شده‌اند. تصاویر بازجویی و محاکمه برخی مسئولین این دانشگاه‌ها نیز در فضای مجازی قابل دسترسی است. بله، آمریکا مسئولین دانشگاه‌هایی را که در آنها، در اعتراض به کشتار غیرنظامیان غزه تجمع صورت می‌گیرد، محاکمه می‌کند و  اف‌بی‌آی را هم وارد معرکه کرده است! 
روز سه‌شنبه مؤسسه «گالوپ» نتایج نظرسنجی خود از میان مردمان 130 کشور جهان، راجع به نگاه مردم دنیا به سیاست‌های آمریکا را منتشر کرد. نتیجه این بود که 64 درصد مردم دنیا مخالف سیاست‌های آمریکا هستند! و تردید نداشته باشید بخشی از این نگاه مردم دنیا، نتیجه نوع رویکرد آمریکا در مواجهه با رژیم صهیونیستی بوده است. رژیمی که می‌گوید، اگر حمایت‌های تسلیحاتی، مالی، مستشاری و سیاسی آمریکا نبود، مجبور بودیم با چماق و چوب با جوانان مسلح فلسطینی بجنگیم! و رسما اعتراف می‌کند، با کمک‌ها و حمایت‌های آمریکا در حال نسل‌کشی در غزه‌ایم. خلاصه این که آمریکا به دلایلی، خود را موظف به حمایت از این رژیم وحشی می‌بیند. موضوعی که به دنبال پاسخ آن هستیم، همین «دلایل» است. واقعا چرا آمریکا به قیمت پنبه شدن هر آنچه طی دهه‌های گذشته برای خود تحت عنوان «ارزش‌های آمریکایی» رشته، از این رژیم حمایت می‌کند؟ چرا پای اسرائیل که به میان کشیده می‌شود، آمریکا حتی ظواهر را هم رعایت نکرده و بدون پنهانکاری یا بازی با کلمات، خیلی علنی و واضح تبدیل به دیکتاتورترین، وحشی‌ترین و کثیف‌ترین رژیم می‌شود؟ بخوانید:
الف-به آمریکا کشور «گروه‌های لابی» می‌گویند. قدرت و نفوذ لابی‌های صهیونیست را می‌توان در ساختار و تار و پود همه چیز آمریکا دید. می‌گویند در واشنگتن، خیابانی هست به نام k street که مرکز موسساتِ فعال در حوزه «صنعت لابی» است. و این یکی از همان جاهایی است که می‌توان بخشی از پاسخ این سؤال مهم را یافت. اوانجلیست‌ها (مسیحیت انجیلی یا صهیونیست‌های مسیحی) یکی از این لابی‌های قدرتمند و پر نفوذ در آمریکا هستند که «حمایت از اسرائیل تحت هر شرایطی و به هر قیمتی» جزو شعارهای اصلی‌شان است. کمیته روابط عمومی آمریکا-اسرائیل مشهور به «آیپک» نیز یکی از قدرتمندترین لابی‌های صهیونیستی است که تاثیر زیادی روی سیاست خارجی آمریکا دارد. سیاسیون در آمریکا اگر حمایت و تایید این لابی‌ها را نداشته باشند، محال است به اهدافشان برسند. چه این هدف، پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری باشد چه پیروزی در یک انتخابات محلی و...حتما شما هم بارها شنیده‌اید که مثلا، مدیر یک موزه در آمریکا یا اروپا از اسرائیل انتقاد کرد، چند روز بعد یا مجبور به عذرخواهی شد یا برکنار شد! بنابراین با وجود چنین لابی‌های ترسناک، قدرتمند و پر نفوذی، نباید انتظار رفتار دیگری از آمریکا در مواجهه با جنایات اسرائیل در غزه را داشت. 
ب-حکومت‌هایی که فقط به قدرت و منافع خود می‌اندیشند  معمولا «در شرایط بحرانی، اصولی که روی پایبندی به آن تظاهر می‌کردند را زیر پا می‌گذارند» و در تبیین «انقلاب‌ها»، آنجایی که به تفاوت انقلاب با کودتا، جنگ، شورش و...پرداخته می‌شود، «زمان» را عنصری مهم می‌نامند که توجه به آن حیاتی است. به عبارتی در مواقع بروز چنین پدیده‌های مهم اجتماعی، «زمان» چه برای آنهائی که شورش یا جنگ را آغاز کرده‌اند چه برای آنهائی که علیه‌شان کودتا، جنگ، یا آشوب شده است، بسیار مهم و حیاتی است. اگر شرایط بحرانی و زمان کم باشد، حکومتی که در آن مثلا انقلاب  با ماهیت «کسب قدرت به هر قیمت»! رخ داده، از تمام اصول اعلام‌شده  عبور کرده و دست به خشن‌ترین واکنش‌ها می‌زند. می‌خواهیم بگوییم، اسرائیل درگیر یک معضل عظیم اجتماعی و یک «جنگ بی‌سابقه» در غزه بوده و زمان هم به سرعت علیه این رژیم در حال گذر است. این رژیم در بدترین شرایط تاریخ غاصبانه هفتاد ساله‌اش قرار دارد و هر چه «زمان» می‌گذرد، شرایط آن بحرانی‌تر می‌شود. بنابر اعتراف تمام کسانی که تحولات اسرائیل و غزه را تحلیل می‌کنند، این رژیم پیش از این هیچ گاه در چنین بحرانی گرفتار نشده بود و هیچ گاه بیش از 33 یا حداکثر 34 روز درگیر هیچ جنگی نبوده است. بنابراین نباید از مشاهده چنین رفتارهای غیرانسانی و وحشیانه‌ای زیاد تعجب کرد. فقط به عنوان یک نمونه از صدها نمونه مشابه، به استعفاهایی که طی روزهای گذشته در ارتش رژیم صهیونیستی رخ داده توجه کنید. بالاترین مقامات اطلاعاتی و نظامی رژیم صهیونیستی در بحبوحه بزرگ‌ترین جنگ تاریخ این رژیم و در یک بازه زمانی کوتاه مجبور به استعفا شدند و رسانه‌های این رژیم نیز می‌گویند، علاوه‌بر این افراد، شخص نتانیاهو، رئیس شین بث و سایر مقامات بلند پایه حاکم بر این سرزمین اشغال شده هم باید، اولا استعفا کنند ثانیا محاکمه شوند. خروجی آنچه تاکنون در بند (ب) به آن پرداختیم این می‌شود که، رژیم صهیونیستی در شرایطی قرار گرفته است که، تحلیل‌ها راجع به آن، از «طرح آبراهام و عادی‌سازی روابط با اعراب» رسیده به «آیا اسرائیل در حال فروپاشی است؟» و وقتی رژیمی به این مرحله می‌رسد، حامیان جنایت‌پیشه چنین رژیمی، برای نجات آن هر هزینه‌های را می‌پردازند. مخصوصا اگر این حامی، کشوری با ویژگی‌های آمریکا باشد که لابی‌های قدرتمند و پرنفوذ، اداره‌اش می‌کنند. به بیان دیگر، وقتی می‌بینیم کشوری در حمایت از رژیمی، روی تمام اصول و ارزش‌هایش خط می‌کشد و نگران تبعات آن هم نیست، و خیلی عُریان از نسل‌کشی و کشتار بیش از 2 میلیون انسان آن هم در سال 2024 و قرن بیست و یک حمایت می‌کند، یعنی اوضاع آن رژیم حسابی بیخ پیدا کرده است.
کارگران رکن اصلی جهش تولید
سیدعبدالله متولیان

دیدار نمایندگان کارگران کشور با مقام معظم رهبری فرصت مناسبی بود تا ایشان به تبیین ابعاد گوناگون شعار امسال (جهش تولید با مشارکت مردم) بپردازند. جمعیت ۱۴ میلیون نفری کارگران با خانواده‌های آنان که حدود نیمی از جمعیت کشور را دربر می‌گیرند مخاطب اصلی سخنان حضرت آقا برای تحقق شعار سال بودند. 
بیش از یک دهه است که زلف شعار سال به مسائل اقتصادی گره خورده و رهبر معظم انقلاب در هر سال بخشی از نقشه جامع اقتصادی کشور را مطرح می‌کنند و مسئولان کشور در تمامی سطوح را به هم‌افزایی برای تحقق آن قسمت از شعار سال و فتح قله‌های مرتبط با آن فراخوانده‌اند. در حقیقت شعار‌های سال در یک دهه اخیر مانند تکه‌های یک پازل جامع و کامل از اقتصاد بومی و مقاومتی است. 
به نظر می‌رسد در نگاه رهبر عزیز انقلاب، مردم ایران (با ویژگی‌های منحصر به فرد نظیر نجیب، باهمت، باعزت نفس، باهوش، خداباور، از خودگذشته، باغیرت، مصمم، با فرهنگ، مهربان، بااحساس، مقاوم، دشمن ستیز و آینده نگر) به عنوان نخ تسبیح اقتصاد و جهش تولید باید ایفای نقش کنند. پس از شناسایی مزیت‌ها، توانمندی‌ها، ظرفیت‌ها و امکانات داخلی برای جهش تولید و بهره‌گیری از فناوری‌های بومی‌سازی شده، بی‌تردید باور و اعتماد به نیروی کار و سرمایه انسانی ملی، بیشترین و مؤثرترین نقش را در جهش تولید ایفا می‌کند. 
فرهنگ تولید، مقدمه ضروری جهش تولید است و شعار‌های سال در یک دهه گذشته، هرکدام اجزا و عوامل مؤثر بر شکل‌گیری فرهنگ تولید هستند و هم اینک می‌توان ادعا کرد که با شکل‌گیری فرهنگ تولید مانع اصلی بر سر راه جهش تولید برطرف شده و چشم‌انداز روشنی از تحقق جهش تولید با حضور عامه مردم به ویژه قشر عظیم کارگری فراروی کشور و نظام جمهوری اسلامی قرار دارد. 
وقتی از جهش تولید سخن گفته می‌شود حداقل دو عامل «مشارکت عامه مردم به عنوان رکن اصلی تولید» و «روحیه و رویکرد جهادی در تولید» بیش از سایر عوامل خودنمایی می‌کند. به تجربه یافته‌ایم که در هر کاری، هر گاه به جای نگاه ملتمسانه و از سر عجز به بیگانه، به مردم به عنوان صاحبان اصلی کشور و منشأ عزت و شرافت در کشور رجوع و از ظرفیت مردم استفاده کرده‌ایم شاهد موفقیت‌های چشمگیر و معجزه‌آسا بوده‌ایم. در این راستا تجربه حضور مردم در عرصه دفاع مقدس بهترین شاهد مثال است. بی‌شک اگر جمهوری اسلامی در جنگ تحمیلی مستقیماً از تمامی ظرفیت مردم در همه شئون و حوزه‌های جنگ (نه فقط با صدام بلکه با همه ظرفیت قدرت‌های بزرگ شرق و غرب) بهره نمی‌گرفت تحقق پیروزی بر دشمن و به اهتزاز درآوردن پرچم افتخار بیرون راندن دشمن به پشت مرز‌های جغرافیایی کشور امری محال و ناشدنی محسوب می‌شد. همان‌گونه که بر اساس تجربه دفاع مقدس نیروی انسانی و مردمی، رکن اصلی دفاع از استقلال و تمامیت ارضی محسوب می‌گردد، مردم به ویژه جامعه عظیم کارگری عنصر اصلی در تحقق جهش تولید و چرخاندن چرخ‌های صنعت و تولید نیز به حساب می‌آیند. 
کارگران به عنوان رزمندگان خط مقدم اقتصادی و بازوی جهش تولید و نیروی مولد، منبع اصلی و تمام نشدنی ژنراتور پیشرفت‌های اقتصادی و جهش تولید در کشور هستند که با وجود تمام تنگنا‌ها از هیچ کوششی برای شکوفایی و پیشرفت ایران دریغ نکرده و نمی‌کنند. از همین رو مسئولان امر باید برای ایجاد انگیزش و ایفای نقش حداکثری جامعه کارگری در تحقق شعار سال، اموری، چون کار، اشتغال و تأمین معاش خانواده بزرگ کارگری را در صدر برنامه‌های خود قرار دهند تا این گروه از جامعه با امنیت خاطر در مسیر پیشرفت اقتصادی کشور و جهش تولید گام بردارند. 
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار نمایندگان کارگران کشور، حداقل سه وظیفه مهم را به مسئولان گوشزد می‌کند. شناسایی دقیق و فوری رفع تمامی موانع حضور حداکثری مردم به ویژه جامعه عظیم کارگری در عرصه جهش تولید که رهبر فرزانه انقلاب در همین دیدار به بخشی از آن‌ها اشاره فرمودند (نظیر «اصلاح نظام بیمه»، «اصلاح وضعیت نظام بانکی»، «هدایت نقدینگی به سمت تولید»، «توجه ویژه به اقتصاد دانش‌بنیان»، «اصلاح سیاست‌های ارزی و گمرکی»، «رفع انحصارات»، «پیشگیری از رانت‌های اقتصادی و اطلاعاتی»، «مبارزه ریشه‌ای با فساد اقتصادی»، «تقویت فرهنگ جهادی و ایجاد بستر‌های استفاده از ظرفیت جهادی مردم»، «بررسی و به کارگیری راه‌های مؤثر بر جلوگیری از رشد قیمت‌ها») در کنار نگاه جامع و مهندسی شده به همه شعار‌های یک دهه اخیر و بررسی نقش مردم در تحقق شعار همه سال‌های اخیر حمایت همه جانبه و مؤثر از حضور مردم در جهش تولید سه وظیفه اصلی و مهم دولت و مسئولان را شکل می‌دهد.

مار زخم خورده

علیرضا تقوی نیا

 بامداد روز جمعه ۳۱ فروردین ، چند کوادکوپتر بر فراز پایگاه هشتم شکاری اصفهان منهدم شدند . مبداء این کوادکوپترهای بسیار ریز مشخص نبود اما هیچ کدام به اهداف خود نرسیده و در هوا منفجر شدند. این اتفاق به اسرائیل منتسب شد و رسانه های اسرائیل آن را حمله این رژیم نامیدند اما پس از مشخص شدن ابعاد این رخداد طنزگونه، برخی وزرا و کارشناسان اسرائیلی نیز نسبت به آن اعلام انزجار  و تاسف کردند و آن را مایه تمسخر رژیم صهیونیستی نامیدند. حتی کارشناسان شبکه اینترنشنال نیز به صراحت آن را یک پاسخ ضعیف نامیدند و تلویحا اعلام کردند که معادله بازدارندگی ایران در سوریه تثبیت شد.

این واکنش اسرائیل نشان داد این رژیم تا چه حد ضعیف و فرسوده شده و با اسرائیل دهه های گذشته تفاوت اساسی پیدا کرده است‌.  کیفیت و کمیت این پاسخ حاکی از ترس جدی اسرائیل برای ورور به جنگ با ایران است؛ در حالی که حمله وعده صادق سپاه به گونه ای بود که نشان داد جمهوری اسلامی کاملا آمادگی ورود به جنگ را دارد. به نظر می رسد اسرائیل آمادگی درگیری در چند جبهه را نداشته و اولویتش ادامه نبرد در غزه و پاسخ به حملات حزب باشد و دیگر تعرض به نیروهای ایرانی در سوریه را انجام ندهد زیرا با حمله ای سنگین تر و وسیع تر از عملیات وعده صادق روبرو خواهد شد.  کشورهای عربی و سایر دولتها که روی اسرائیل و قدرت نظامی آن حساب باز کرده بودند، ملتفت گشتند که این رژیم نیز در برابر ایران کوتاه آمد و نتوانست بازدارندگی از دست رفته خود را احیا کند .

باید مراقب بود زیرا اسرائیل مانند مار زخم خورده است و اگرچه جرات و جسارت حمله مستقیم به ایران را ندارد ، اما خطر عملیات های خرابکارانه و تروریستی این رژیم علیه تاسیسات حیاتی ایران و مقامات علمی و دفاعی فعلا رفع نشده است.  در پایان باید گفت واکنش محکم ایران و پاسخ ضعیف امروز اسرائیل نشان داد معادلات منطقه تغییر کرده است و اعتماد به نفس جمهوری اسلامی و متحدانش از این پس بسیار بیشتر از قبل خواهد بود. سر بسته بگویم برخی سیاسیون داخلی که گمان می کردند حملات اسرائیل دامی است برای تحریک ایران به جنگ و ورود آمریکا به آن، متوجه شدند که نه صهیونیست ها قابلیت جنگ با جمهوری اسلامی را دارند و نه آمریکا تمایلی به آن.

بحران ناتمام تل‌آویو

فادی بودیه

وقوع عملیات وعده صادق، شوک دیگری را پس از طوفان الاقصی به رژیم اشغالگر صهیونیستی وارد ساخته و محاسبات و ذهنیت سران این رژیم را در خصوص آینده جنگ غزه تغییر داده است. آنچه از مواضع رسانه‌ها و مقامات صهیونیستی و غربی برداشت می‌شود، شوک شدید ناشی از این شکست است، تا جایی که آنها حتی در ترسیم ابعاد این ماجرا نیز با یکدیگر اتفاق‌نظر ندارند.

فارغ از آن، سخنان بن گویر، وزیر امنیت داخلی رژیم صهیونیستی و دیگر منابع این رژیم بیانگر عمق این شکست سنگین برای تل‌آویو است. باید این حقیقت را مد نظر قرار داد که رژیم صهیونیستی اکنون در احاطه بحران‌های گوناگون قرار دارد. از یک سو بحران‌های میدانی و نظامی- امنیتی ناشی از شکست در جنگ غزه خود را عیان ساخته‌اند. نتانیاهو هم اکنون به بازیگری تبدیل شده که نماد شکست صهیونیست‌ها در یک جنگ نامتقارن است. نخست وزیر رژیم اشغالگر‌ در هفته‌های نخست نبرد، مدعی تسلط کامل بر میدان و نابودی حماس در مدت زمانی بسیار اندک بود اما اکنون نه فقط این اتفاق رخ نداده، بلکه بر تعداد تلفات صهیونیست‌ها در جنگ افزوده شده است. برخی منابع صهیونیستی می‌گویند تعداد نظامیان کشته شده، مجروح و مفقودشده در جنگ غزه به مراتب نسبت به آنچه ادعا می‌شود، بیشتر است. ضمن آن‌که شکست صهیونیست‌ها در اشغال غزه، اختلافات لجستیک را میان فرماندهان نظامی و امنیتی افزایش داده و حتی کابینه این رژیم را نیز دچار دودستگی کرده است. در اراضی اشغالی، همه منتقدان و حتی طرفداران کابینه نتانیاهو متفق‌القول هستند که قدرت پیش‌بینی عملیات طوفان الاقصی را نداشته‌اند و شکست تاریخی و سختی را در قبال آن پذیرفته‌اند. در واکنش به این شکست، صهیونیست‌ها حمله همه‌جانبه به نوار غزه را در دستور کار قرار داده و از اقداماتی مانند بمباران بیمارستان المعمدانی نیز فروگذار نکرده‌اند اما در ماورای این تحرکات وحشیانه و دیوانه‌وار، تل‌آویو شوک‌های دیگری را دریافت کرده که هر یک به تنهایی می‌تواند تبدیل به پاشنه آشیل رژیم صهیونیستی شود. یکی از این موارد، عملیات وعده صادق است که در جریان آن، جمهوری اسلامی ایران قدرت بازدارندگی خود را به رخ دشمن صهیونیستی و حامیان آن کشاند.فراتر از آنچه ذکر شد، صهیونیست‌ها با تبعات اقتصادی ناشی از تسلط انصارا... بر دریای سرخ مواجه هستند و بسیاری از کشورها نیز در صادرات و واردات به اراضی اشغالی‌(‌با توجه به شرایط جاری در جنگ غزه‌) ناچار به تجدید‌نظر شده‌اند. زمانی که همه این وقایع را در کنار یکدیگر قرار می‌دهیم، بیش ازپیش متوجه آسیب‌پذیری و شکست رژیم اشغالگر صهیونیستی در جنگ غزه می‌شویم. در این میان، آمریکا و متحدان اروپایی رژیم صهیونیستی بیش از پیش نسبت به استمرار روند کنونی، نگران هستند زیرا این مسأله نه فقط منجر به سقوط کابینه نتانیاهو و شکست رسمی این رژیم در جنگ غزه می‌شود، بلکه حرکت کلی رژیم صهیونیستی به سوی زوال و فروپاشی را تسریع می‌کند. قطعا آمریکا و دیگر بازیگرانی که وقیحانه از جنایات تل‌آویو در غزه حمایت می‌کنند، هنوز متوجه عمق فاجعه‌ای که در انتظار رژیم صهیونیستی و آنهاست، نشده‌اند. 

وظیفه خطیر نهادهای مردمی حافظ میراث شهرها

ترانه یلدا
در هفته آخر فروردین ماه میراث فرهنگی دوباره محور توجه محافل تخصصی قرار گرفت. حال، سوم اردیبهشت روز معمار را به فال نیک گرفته و سعی می‌کنم چند کلمه در باب مسئولیت مدیران، نهادهای مردمی و متخصصان معمار در امر حفاظت از بناها و بافت‌های تاریخی شهرهای‌مان به عرض برسانم. خبر این بود که ایران عضویتش را در سه سازمان بین‌المللی لغو کرد؛ یعنی دولت ایران اعلام کرده که «با توجه به تمایل‌نداشتن به تداوم عضویت در برخی مجامع بین‌المللی، لایحه لغو عضویت در این مجامع را به مجلس تقدیم کرده است». این مجامع عبارت بودند از «شورای بین‌المللی موزه‌ها» ایکوم، «شورای بین‌المللی محوطه‌ها و بناهای تاریخی (‌ایکوموس)» و «شبکه سازمان‌‌های علمی جهان سوم» که مصوب شده بود همکاری‌هایی با وزارت فرهنگ و آموزش عالی و به‌ویژه ‌دانشگاه صنعتی شریف و سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی ایران داشته باشد. ابتدا حسرت خوردیم که چرا باید در این دوران انزوا از جهان پیش‌رونده، ما این ارتباطات نحیف‌مان را هم از دست بدهیم؛ اما انعکاس فوری خبر این بود که ایران از ایکوم و ایکوموس جهانی حذف نشده است؛ زیرا از دولت احمدی‌نژاد به بعد این دو نهاد با پرداخت حق عضویت از سوی اعضا همچنان به فعالیت ادامه می‌دهند. ایکوموس ایران یک ان‌جی‌او است؛ یعنی سازمانی مردم‌نهاد یا سَمَن، و غیردولتی. در ضمن این شورا خصوصی نیست و بین‌المللی‌بودن آن هم تا زمانی که همه سمن‌های ملی کشورهای جهان در آن عضو باشند، پابرجاست. جای زهی سعادت؛ زیرا چشم و دل ما ایرانی‌ها به بناها و بافت‌های تاریخی‌مان است و هرکسی را که در ماندگاری آنها بکوشد

گرامی می‌داریم. باید بگویم که اگرچه در دهه 60 زمینه شکل‌گیری انجمن‌ها و تشکل‌های مردم‌نهاد در شهرهای ایران قانوناً ایجاد شد؛ ولی ما تا دهه 80 و تصویب آیین‌نامه مربوطه هیچ تعریف درستی از حوزه نفوذ و اختیارات تشکل‌های مردم‌نهاد نداشتیم. تا قبل از این ما اصلا به‌درستی نمی‌دانستیم معنی غیرانتفاعی و غیردولتی چیست. تا دوره قاجار که اغلب ساختار ارباب و رعیتی حاکم بود، با تشکل‌های صنفی محدود، کارها را حاکمان و ریش‌سفیدان فیصله می‌دادند. بعد از آن هم دولتِ شاه قدرتمند به مدرنیزاسیون مشغول بود و انجمن‌ها دخالتی نمی‌کردند، مگر در کار ادب و هنر و علم؛ اما در نیم‌قرن اخیر برای کمک به دولت و نظارت بر اجرای وظایفش لازم داریم در زمینه‌های مختلف «سمن» داشته باشیم. برای محیط زیست، برای بافت‌های تاریخی، برای پرورش جامعه جوان و خیریه و...؛ بنابراین مهم است بدانیم که این نهادها چه هستند و وظیفه‌شان چیست. سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) در راستای عمل به وظایف فرهنگی خود در زمینه صیانت از میراث فرهنگی، در سال ۱۹۶۴ در «دومین کنگره معماران و متخصصان بناهای تاریخی» که در شهر ونیز ایتالیا برگزار و به انتشار یکی از مهم‌ترین اسناد جهانی حفاظت از میراث فرهنگی به نام «منشور ونیز» منجر شد، نهادی غیردولتی را تحت عنوان «شورای بین‌المللی بناها و محوطه‌ها» (International Council on Monuments and Sites) بنیان نهاد که به اختصار ایکوموس (ICOMOS) نامیده می‌شود. ایکوموس تنها سازمان غیردولتی جهانی است که برای تحقق نظریه‌ها و روش‌شناسی و فنون حفاظت از میراث معماری و باستان‌شناختی تلاش می‌کند.

سازمان میراث فرهنگی نیز سه‌شنبه هفته گذشته جلسه‌ای را در کاخ گلستان تهران، به مناسبت روز جهانی بناها و بافت‌های تاریخی تحت عنوان نشست «بحران‌ها و منازعات از دریچه منشور ونیز» برگزار کرد. تعدادی از مدیران و کارشناسان مسلط به مسائل میراث کشورمان سخنرانی‌های خوبی کردند و گفتند که منشور ونیز در ایران بومی شده است. همچنین ما باید راه‌حل‌هایی برای مقاوم‌سازی و حفاظت از بناها و بافت‌های 168 شهر تاریخی‌مان که در جهان یگانه‌اند و برخی ثبت جهانی شده‌اند، داشته باشیم. ما باید در کتاب‌‌های درسی از کودکی به مردم‌مان در باب اهمیت بناها و بافت‌های تاریخی‌مان آموزش دهیم.

 سازمان میراث باید بودجه‌هایی را برای این اقدامات پایه از دولت و مجلس مطالبه کند. میراث ارزشمند ما ثروتی است که می‌تواند پایه‌ای برای توسعه اقتصادی بدون نفت در ایران باشد. و ما واقعا برای این کار آماده نیستیم و تلاش زیادی نکرده‌ایم؛ اگرچه بیش از 20 سال است که مردم ما به اهمیت بافت‌های قدیمی پی برده‌اند و متخصصان ما توانسته‌اند با طرح کمپین‌های مختلف جلوی بسیاری از اقدامات نادرست در همه حوزه‌ها را بگیرند. اگر تاکنون بزرگان میراث مانند مرحوم باقر آیت‌الله‌زاده شیرازی در رأس این نهادها بوده‌اند، اکنون نوبت همه علاقه‌مندان به میراث است که برای گشایش این نهادهای مهم و تخصصی وارد صحنه شوند. این نهادها در جایگاه غیردولتی، حتی به‌راحتی می‌توانند عملکرد دولت‌ها و شهرداری‌ها در حوزه محوطه‌ها و بناها یا موزه‌ها را نقد کنند. اگر در دهه 60 این نهادها هنوز در کشور جا نیفتاده بود، اکنون دیگر قریب به ۲۰ سالی هست که مستقل شده‌اند و می‌توانند با سرمایه‌گذاری و مشارکت با اشخاص حقیقی و حقوقی حوزه میراث و گردشگری را هدایت و متحول کنند. در خلال بحث‌ها سؤال‌هایی هم مطرح شد: اینکه چرا درِ ساختمان زیبا و تاریخی ایکوموس به روی اعضا و مردم علاقه‌مند باز نمی‌شود؟ چرا محیطی گرم و پذیرا، مثلا کافه، در فضای باز آن درست نمی‌کنند تا علاقه‌مندان جوان و تحصیل‌کرده را جلب و به فعالیت یا استفاده از کتابخانه تشویق کنند؟ این نوع خدمات حتی می‌توانند از سوی غیر ارائه شوند. چرا ایکوموس روحیه نقاد و مطالبه‌گر ندارد و وقتی بنایی تخریب می‌شود، اعتراض یا بیانیه صادر نمی‌کند؟

قدرت‌نمایی حكیمانه

محمدكاظم انبارلویی

۱- عملیات «وعده صادق» یک قدرت‌نمایی حکیمانه بود. این قدرت‌نمایی حکیمانه می‌تواند پایه‌گذار یک گفتمان جدید برای تحکیم صلح جهانی باشد. آمریکا و رژیم صهیونیستی در عملیات طوفان‌الاقصی قدرت بازدارندگی خود را آسیب‌پذیر دیدند. همین آسیب‌پذیری در عملیات وعده صادق به‌گونه‌ای شد که جهانیان متوجه شدند چنین بازدارندگی یک توهم است.
لذا نه در جهان اسلام بلکه در کل جهان، آزادگان و کسانی که از جنگ نفرت دارند به نمایش باشکوه قدرت‌نمایی ملت ایران ایستادند و ظهور چنین قدرتی که به اجرای عدالت در جهان می‌اندیشد را تحسین کردند.
به تعبیر رهبری معظم انقلاب، «عملیات وعده صادق اثبات قدرت ایران در چشم جهان بود و نیروهای مسلح چهره خوبی را از اقتدار ایران به‌عنوان یک قدرت جهانی به نمایش گذاشتند.»
درحالی‌که رزمندگان اسلام مشغول خشاب‌گذاری موشکی و پهپادی هستند ودرحالی‌که مردم از هیجان پاسخ خیبری رزمندگان اسلام به وجد آمده‌اند باز بلندگوهایی در داخل، پرچم مذاکره تودرتو و بی‌حاصل با آمریکا را به بهانه این پیروزی بالا برده‌اند. آن‌ها از راهبرد تکرار جنایات جنگی آمریکا و بدعهدی یا بی‌خبر هستند یا خود را به بی‌خبری می‌زنند! درهرصورت آن‌ها در زمین دشمن بازی می‌کنند. می‌گویند اکنون زمان استفاده از موشک‌های دیپلماتیک است، موشک‌های دیپلماتیکی که در برجام از کار افتاد.
۲- قدرت‌های شیطانی جهان و در رأس آن آمریکا، دولت‌ها و ملت‌ها را با تئوری «ترس و تصمیم» اداره می‌کنند. آن‌ها حتی هم‌پیمانان خود را با این تئوری به زنجیر کشیده‌اند.
رژیم صهیونیستی پس از نبرد ۱۹۴۵ و ۱۹۶۸ با همین تئوری اعراب را به زنجیر کشیده و اجازه نداده است آن‌ها به‌ویژه پس از جنگ ۶ روزه یک تیر به سرزمین‌های اشغالی شلیک کنند.
شکل‌گیری جبهه مقاومت به‌ویژه پس از جنگ ۳۳ روزه حزب‌الله و درگیری‌های پینگ‌پنگی حماس و جهاد اسلامی در درون سرزمین‌های اشغالی و از همه مهم‌تر عملیات محیرالعقول طوفان‌الاقصی گذر از آستانه ترس بود.
این رویکرد، کارکرد تئوری «ترس و تصمیم» را به باد داد و رژیم صهیونیستی را بیش از ۱۹۰ روز در غزه، زمین‌گیر کرده است. مردم غزه ترس را ترسانده‌اند و تصمیم جدی به مقاومت تا آخرین نفر و  تا آخرین نفس گرفته‌اند همین نفس صهیونیست‌ها را به شماره انداخته است.
عملیات حکیمانه «وعده صادق» نشان داد دیگر آمریکا و رژیم صهیونیستی نمی‌توانند نان سلطه‌طلبی خود را در تنور تئوری «ترس و تصمیم» بپزند.
ترس یک بن‌بست روانی است هر کس در دام آن بیفتد گام اول و گام آخر شکست را هم‌زمان تجربه می‌کند. اکنون رژیم صهیونیستی در این دام افتاده است. جنگ در غزه را ادامه دهد یا شرایط حماس برای آتش‌بس را بپذیرد، شکست‌خورده است.
همین معادله در برابر ضربه ایران برقرار است. رژیم صهیونیستی پاسخ عملیات وعده صادق را بدهد یا ندهد، در تله تئوری «ترس و تصمیم» دست‌وپا می‌زند.
۳- آمریکا در عمر ۲۵۰ ساله همواره با جهان درون و برون خود در جنگ بوده است. فقط ۲۱ سال صلح را تجربه کرده است. هیچ‌کدام از رؤسای جمهور آ‌مریکا را نمی‌توان یافت که به‌طور کامل رئیس‌جمهور دوران صلح باشد.
فیلسوفان سیاسی و اندیشکده‌های سیاسی آمریکا یک روز باید به این سؤال پاسخ دهند نقطه پایان این جنگ‌ها کجاست؟ اگر آن‌ها جنگ را متوقف نکنند کسانی در جهان هستند که برای صلح بجنگند و نقطه پایانی بر خونریزی‌ها، قتل‌عام‌ها، جنایات جنگی و کشتار جنگی بگذارند.
۴- رسانه‌ها، اندیشکده‌ها و سیاسیون سه ضلع حکمرانی در غرب سرمایه‌داری هستند، هر سه ضلع این روزها فریاد می‌زنند جهان به سمتی در حرکت است که به نفع آن‌ها نیست. این فهم به لحاظ آینده‌پژوهی و آینده‌نگری وجود دارد که چرخ زمان به نفع آن‌ها نمی‌چرخد.
درحالی‌که فقر در برخی ایالت‌های آمریکا و جهان سرمایه‌داری به‌گونه‌ای است که صدای شهرداران از کارتن‌خواب‌ها در حاشیه شهرها درآمده است که نمی‌توانند صبح به صبح فضولات آن‌ها را از خیابان‌ها جمع کنند، مجلس نمایندگان آمریکا یک کمک ۲۶ میلیارد دلاری به اسرائیل و یک کمک ۶۰ میلیارد دلاری به اوکراین را به تصویب رساند!
این کارکرد حکمرانی نشان می‌دهد آن‌ها نه‌تنها گوششان بدهکار این نیست که در جهان چه می‌گذرد، بلکه نمی‌خواهند حتی صدای شهروندان خود را بشنوند

 
حزب‌الله و تعبیر مقاومت هوشمند
حنیف غفاری
اخیرا شبکه 14 رژیم اشغالگر قدس گزارشی را تحت عنوان «آنچه در جبهه شمال می‌گذرد» منتشر کرد. این گزارش معطوف به تحولاتی بود که از زمان آغاز جنگ غزه و در جریان تقابل حزب‌الله و رژیم صهیونیستی در شمال اراضی اشغالی به وقوع پیوسته است. «شارون روف اوفیر» نماینده سابق کنست از جمله تحلیلگران حاضر در این شبکه تلویزیونی بود. وی به نکات قابل تاملی درباره شکست تمام عیار رژیم اشغالگر قدس در برابر حزب‌الله اشاره کرد: «چرا واقعیت را نمی‌گوییم؟! ما شمال اسرائیل را از دست داده‌ایم؛ خسارتی که حزب‌الله بر ما وارد کرد ۶ برابر بیشتر از جنگ تابستان ۲۰۰۶ (جنگ 33 روزه)  است. می‌خواهم گریه کنم! چه کسی فکرش را می‌کرد اسرائیل به این روز بیفتد؟»
به راستی چه اتفاقی در شمال اراضی اشغالی، خصوصا مناطق مشرف به جنوب لبنان رخ داده که اینچنین مقامات صهیونیست را پریشان ساخته است؟ واقعیت این است که حزب‌الله لبنان مقاومت هوشمندانه و قاطعانه‌ای را در برابر رژیم اشغالگر قدس صورت داده که دارای ۳ خصلت ویژه است: هدفمندی در تعیین اهداف، انتخاب بهترین زمان در عملیات و تنظیم عوامل فرامتنی و متنی نبرد. 
حزب‌الله لبنان نه تنها قواعد نبرد با تل آویو را بخوبی می‌داند، بلکه قدرت بازدارندگی خود را به صورتی کاملا آشکار به تل‌آویو دیکته کرده است. در این میان، مثلث قدرت در اراضی اشغالی (موساد، کابینه جنگ و ارتش)  آگاه‌سازی افکار عمومی در اراضی اشغالی نسبت به اتفاقاتی را که در جبهه شمال افتاده خط قرمز راهبردی خود تلقی می‌کنند. آنها بخوبی آگاهند افشای ضربات مهلک واردشده از سوی مقاومت لبنان، مترادف با تشدید اعتراضات عمومی و سقوط کابینه جنگ و حتی کابینه پس از آن (کابینه احتمالی لاپید - گانتز) خواهد بود. در مقابل، حزب‌الله لبنان نیز با تمرکز و دقتی مثال‌زدنی و برگرفته از تجربه ارزشمند جنگ 33 روزه سال 2006، مرحله به مرحله اهداف خود را در شمال اراضی اشغالی محقق می‌سازد. 
حزب‌الله  لبنان در تازه‌ترین اقدام خود علیه دشمن صهیونیست، تجهیزات جاسوسی ارتش اسرائیل را در پایگاه «مسگاو» در شمال فلسطین اشغالی ـ که به‌تازگی تعمیر و تعویض شده بود ـ منهدم کرد. نکته حائز اهمیت اینکه ارتش رژیم اشغالگر قدس پس از انهدام اولیه این تجهیزات، تعمیر و تعویض آنها را با لحاظ کردن بالاترین ضریب امنیتی و بازدارندگی ممکن صورت داده بود. حزب‌الله لبنان از آغاز جنگ غزه تاکنون، استراتژی مقاومت هدفمند و هوشمندانه را بخوبی پیش برده و حتی در این میان، اسیر پیام‌های گمراه‌کننده نشده است. برای مثال، جریان موسوم به 14 مارس (جریان صهیونیست غربگرا) درصدد بود ورود مقاومت اسلامی لبنان در حمایت از مردم غزه را نماد یک بازی پرهزینه برای بیروت قلمداد کند و حتی در رویکردی وقیح، از شهادت نیروهای مخلص حزب‌الله لبنان در نبرد با رژیم تروریست صهیونیست استقبال می‌کرد. در مقابل، برخی دیگر نیز تصور می‌کردند حزب‌الله در قبال تحولات فلسطین و نوار غزه باید ورود بی‌پروا و همه‌جانبه‌ای داشته باشد، حتی اگر به افتادن نیروهای مقاومت در تله صهیونیست‌ها منجر شود! 
در مقابل، سید مقاومت (علامه سیدحسن نصرالله) بدون تاثیرپذیری از فضای فرامتنی حاکم بر جنگ غزه، هوشمندانه و قاطعانه حزب‌الله را وارد میدان نبرد با دشمن صهیونیست کرد و امروز، صحت و کارایی این استراتژی، بر دوستان و دشمنان مقاومت عیان شده است. نباید فراموش کرد در  زمان تاسیس داعش توسط آمریکا، رژیم اشغالگر قدس و برخی دولت‌های مزدور و مرتجع منطقه، حزب‌الله بی‌پروا وارد میدان نبرد با تروریسم تکفیری شد و در این صحنه،  ابایی از سنگ‌اندازی‌ها و جنگ روانی گروه‌های طرفدار غرب و اسرائیل در بیروت نداشت. تجمیع  ۳ واقعه مهم دو دهه اخیر در منطقه یعنی «جنگ 33 روزه»، «جنگ علیه تروریسم تکفیری ـ صهیونیستی در منطقه» و «جنگ غزه» و تحلیل آنها در یک چارچوب مشترک راهبردی نشان‌دهنده زبدگی توصیفی، تحلیلی، راهبردی و تاکتیکی حزب‌الله در آوردگاه‌ها  و بسترهای زمانی - مکانی گوناگون در منطقه است. این همان رمز پویایی و برتری مقاومت لبنان در برابر دشمنان قسم‌خورده بشریت است. قطعا در آینده نزدیک، منابع امنیتی و نظامی رژیم اشغالگر قدس قدرت کتمان دستاوردهای حزب‌الله در شمال اراضی اشغالی و آنچه را که بر سر صهیونیست‌ها در این مناطق آمده نخواهند داشت. تاریخ مصرف سانسور  تعداد زیاد نظامیان هلاک‌شده صهیونیست ـ که اکثرا با موشک‌های برکان هدف قرار گرفته‌اند ـ و خسارات زیرساختی عمیقی که به پایگاه‌های نظامی این رژیم در این مناطق وارد شده، به پایان رسیده است.