صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

صدای انقلاب

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۲  ، 
شناسه خبر : ۳۵۱۷۷۸

طوفان‌الاقصی آغازی بر پایان 75 سال ‌اشغالگری

دکتر محمدحسین محترم
۱- قبلا گفته بودیم سخن گفتن از شهید سلیمانی دیگر زمان و مکان  و حد و مرز ندارد، اما امروز آشکار شد که قدرت برنامه‌ریزی و استراتژی عملیاتی شهید سلیمانی حد و مرز ندارد و فراتر از زمان است. در آخرین جلسه‌ای که شهید سلیمانی روز قبل از شهادت، با الهام یافتن از اینکه تا ساعاتی دیگر به دیدار خدا می‌رود، داشت و از ساعت ۸ صبح تا ساعت ۳ بعدازظهر بدون وقفه از برنامه تک‌تک گروه‌های مقاومت در آینده تا شیوه تعامل آنها با همدیگر را ترسیم کرد، آنچه برای گروه‌های مقاومت در آن جلسه غیرعادی به نظر رسید این بود که حاج قاسم تاکید کرده ‌بود «همه بنویسند. هرچه می‌گویم، بنویسید. منشور۵ سال آینده را دارم برایتان می‌گویم»!. اکنون متحد شدن گروه‌های مقاومت روی این منشور پنج‌ساله ثمره شهادت شهید سلیمانی و بخشی از انتقام سخت گروه‌های مقاومت است.
۲-برخی از نمادها و شعارها در مراسم‌هایی که با حضور رهبران و سران کشورها برگزار می‌شود، حاوی پیام‌های مهمی می‌باشد و نشان می‌دهد که پشت پرده خبرهایی است. شهریور ۱۴۰۱ آیه «نَصرمِّن َ‌اللهِ وَ فَتح قَرِيب» و شهریور ۱۴۰۲ آیه «إِنَّا فَتَحنَا لَكَ فَتحا مُّبِينا» بر دیوار حسینیه امام خمینی(ره) نصب شده بود. این یعنی اینکه سال گذشته رهبری «وعده فتح قریب» و امسال «بشارت فتح مبین» را داده بودند و عملیات طوفان‌الاقصی بخشی از این فتح مبین است. این وعده و بشارت در کنار صراحت و قدرت کلام و مواضع ایشان در دیدار میلاد پیامبر(ص) نشان از بار معنایی و محتوایی عمیقی دارد که استراتژیست‌ها و تحلیلگران منطقه‌ای و بین‌المللی آن را جدی خواهند گرفت.
۳- عملیات طوفان‌الاقصی که بعد از جنگ‌های شش روزه ۱۹۶۷ و یوم کیپور ۱۹۷۳ اعراب و اسرائیل و به‌خصوص در اراضی ۱۹۴۸ تاکنون بی‌سابقه است، از جهات مختلف دارای اهمیت می‌باشد که از یک سو نشان داد هیچ شباهتی به درگیری‌ها و جنگ‌های گذشته ندارد و «شوکی تاریخی» به اسرائیل وارد کرد و از سوی دیگر هرکدام نیاز به تحلیل‌های جداگانه‌ای در آینده دارد و فعلا تیتروار به برخی از آنها ‌اشاره می‌کنیم که ماه‌ها و شاید سال‌ها موضوع تحلیل تحلیلگران و استراتژیست‌های منطقه‌ای و بین‌المللی از جمله در ‌اندیشکده‌های پنتاگون و سیا و وزارت خارجه آمریکا خواهد بود! این عملیات اولا از جهت قدرت برنامه‌ریزی و هماهنگی گروه‌های مقاومت بی‌نظیر بود که در مدت ۳۰ دقیقه در مساحتی از اراضی ‌اشغالی به وسعت سه برابر نوار غزه انجام شد به طوری که تا ساعاتی تمام کشورها و سیاستمداران فقط ناظر این رویداد بودند و سکوت اختیار کردند و پس از ساعت‌ها واکنش‌ها به طوفان‌الاقصی از گوشه و کنار جهان به گوش ‌رسید که نشان داد رژیم صهیونیستی نه تنها هیچ‌گونه استراتژی دفاعی ندارد، اما گروه‌های مقاومت از استراتژی ترسیم شده تهاجمی قویی برخوردارند. ثانیا از جهت ‌اشراف اطلاعاتی گروه‌های مقاومت و ضعف اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و همه دستگاه‌های اطلاعاتی – جاسوسی آمریکا و غربی‌ها بسیار حائز اهمیت است و یک شکست فضاحت بار برای موساد و شاباک و سیا و ام آی سیکس و... بود. تا جایی که وزیر دفاع اسرائیل بعد از جلسه امنیتی نیمه‌تمام کابینه تل‌آویو به غافلگیری آن اذعان کرد و حتی نتوانستند با رسانه‌های خود برای چگونگی پوشش خبری و سانسور آن هماهنگی ایجاد کنند و رسانه‌های غربی – عبری با اذعان به شوکه شدن خود، مجبور شدند در ساعات اولیه و روز اول بدون هیچ‌گونه خط خبری مشخصی، به پوشش زنده و تلفات سنگین آن بپردازند و حتی رسانه‌های صهیونیستی لحظه به لحظه افزایش تعداد کشته‌ها و زخمی و اسرای خود را مخابره می‌کردند که این خود یک بُرد تبلیغاتی خوبی برای پوشش خبری موفقیت‌آمیز عملیات گروه‌های مقاومت داشت. اینها همه به قول کارشناس صهیونیست اینترنشنال یک سورپرایز برای آنها داشت: «همه ما در این‌جا سورپرایز شدیم و در یک وضعیت بغرنجی قرار گرفتیم»!.البته ژنرال‌های صهیونیستی به این تحلیل رسیده و اذعان کرده بودند که «به سناریوی وحشتناکِ جنگ‌ چند‌جبهه‌ای نزدیک می‌شویم»!. امّا از قدرت درک زمان و مکان و چگونگی آن عاجز بودند و به همین دلیل عملیات طوفان‌الاقصی فوق تصوّر آنها بود. ژنرال اسحاق بریک پیش‌بینی کرده بود «در جنگ بعدی اسرائیل در جبهه داخلی روزانه هزاران موشک می‌خورد و کمربند خفه‌کننده ۲۵۰ هزار موشکی اسرائیل را محاصره کرده که باید روزانه با هزاران موشک مقابله کنیم و در پنج میدان به‌طور موازی بجنگیم، شامل حزب‌الله، سوریه، حماس، جهاد و کرانه باختری. این مانند یک بمب هسته‌ای بدون بقایای هسته‌ای است»!. ثالثا حجم آتش و موشکباران و وسعت عملیات و ترکیبی بودن آن از زمین و هوا و دریا و همچنین از نظر جنگ سایبری و الکترونیک و نفوذ بی‌سابقه بود. تاجایی که تصاویر منتشر شده از نفوذ گروه‌های مقاومت به شهرک‌های اسرائیلی از طریق یک تونل مرزی و ادامه حضور برخی از مبارزان مقاومت با پوشیدن لباس‌های نظامیان صهیونیست در شهرک‌های صهیونیستی و همچنین تلفات و خساراتی سنگین موجب وحشت و بُهت صهیونیست‌ها شده است. تصرف بخش‌هایی از سرزمین‌های ‌اشغالی و به دست گرفتن کنترل برخی شهرها و شهرک‌های صهیونیست‌نشین و درگیری‌های زمینی و تن به تن در خیابان‌های اسرائیل و... تابوی آزادی قدس شریف را شکست و نشان داد که رژیم صهیونیستی علی رغم ادعاها و فضا‌سازی‌ها درخصوص گنبد آهنین و.... بسیار نفوذپذیر و ضربه‌پذیر است و آزاد‌سازی فلسطین افسانه و شعار نیست و شدنی است. به قول شهید همت نشان داد «آسان‌ترین جنگ در دنیا، جنگ با اسرائیلی‌هاست...»!. رابعا دارای ابعاد سیاسی و پیامدهای استراتژیک فراوانی است که تاثیر خود را بر تمام تحولات منطقه و در سطح بین‌المللی از جمله بر «تحکیم و تثبیت معادله قدرت» به نفع جبهه مقاومت و پرونده‌های «عادی‌سازی روابط»، «گسترش روابط کشورهای منطقه»، «تسریع در چندجانبه‌گرایی»، «افول هژمونی و ضعیف‌تر شدن قدرت آمریکا» در جهان به ویژه در منطقه، «انتخابات آمریکا»، «تحولات و تنش‌ها و اختلافات داخلی اسرائیل»، «تحولات قفقاز» و همچنین بر کشورهایی که فریب اسرائیل را خوردند و این رژیم را دوست خود پنداشتند و حتی «مذاکرات هسته‌ای و برجام» علی‌رغم اینکه سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا ادعا کرد«ارتباطی با حمله به اسرائیل ندارد»،.... خواهد گذاشت. تحلیل این پیامدها نیاز به گذشت زمان دارد. این عملیات آن‌قدر غافلگیرانه و سریع و گسترده با پیامدهای غیرقابل پیش‌بینی برای غرب است که بلافاصله تاثیر خود را در کشورهای اروپایی گذاشت و تمام پرواز‌های بین‌المللی به تل‌آویو لغو شد و آمریکا و کشورهای اروپایی با ابراز نگرانی شدید، از «تشدید تدابیر امنیتی» در این کشورها خبر دادند. خامسا «قمار عادی ‌سازی روابط» و «میزان توان بازندگی اسب بازنده» و «سرعت رفتنی بودن» رژیم صهیونیستی را بیش از پیش آشکارتر کرد و نشان داد که صهیونیست‌ها در عرض نیم ساعت «مرگ حتمی» را تجربه کردند!. سادسا در کنار حمایت سنتی و همیشگی کاخ‌سفید و کشورهای اروپایی و دبیرکل سازمان ملل متحد از رژیم کودک‌کش صهیونیستی، علی رغم اینکه با ادعای حقوق بشری تاکنون در قبال حملات وحشیانه صهیونیست‌ها در طول بیش از ۷۰ سال به مردم فلسطین سکوت کردند، حمایت معنی‌داری از این عملیات از سوی کشورها و ملت‌ها و گروه‌های مختلف در منطقه و سراسر جهان به‌ویژه کشورهای منطقه که برخی تحت تاثیر تهدیدات و تطمیع رژیم صهیونیستی و آمریکا تاکنون سکوت می‌کردند شکل گرفت. مجری تلویزیون کویت با شال عکس مسجدالاقصی و شعارهای مقاومت برنامه را آغاز و به پوشش خبرهای این عملیات پرداخت که در جهان عرب بازتاب زیادی داشت. حتی محمود عباس فرد سازشکار فلسطینی در واکنش به عملیات طوفان‌الاقصی با بیان اینکه «ملت فلسطین در برابر تروریسم نیروهای ‌اشغالگر حق دفاع از خود دارند»، دستور داد تمام نیازمندی‌های ملت فلسطین برای پایداری در برابر ‌اشغالگران فراهم شود. فرمانده القسام نیز اعلام کرد «از امروز به بعد، همکاری امنیتی تشکیلات خودگردان با دشمن صهیونیستی پایان می‌یابد». سابعا گروه‌های مقاومت اعلام کردند «آنچه ما از دشمن و شهرک نشینانش می‌خواستیم این بود که سرزمین ‌اشغال کرده ما را با آرامش ترک کنند؛ این محقق نشد، بنابراین جنگ تنها راه است». تمامی صهیونیست‌های ساکن در فلسطین ‌اشغالی، غاصب و مسلح هستند. حتی کودکانشان از همان سنین پایین، در اردوگاه‌های آموزشی ترور مردم فلسطین رو آموزش می‌بینند و ابزار تشکیل دولتی جعلی و وسیله ‌اشغال سرزمین فلسطین هستند و اسرائیل یک پادگان بزرگ است. بنابراین آنهایی که تن به زندگی در پادگان می‌دهند، شهروند نیستند، سربازند و در اسرائیل چیزی به نامِ «مردم غیرنظامی» نداریم!.ثامنا جدا از حجم و ابعاد عملیات طوفان، پیام رهبر شاخه نظامی حماس نشان داد، مقاومت به دنبال یک عملیات کوتاه و چند ساعته نیست و در دوره جدید به دنبال ضربه‌های اساسی به رژیم صهیونیستی است. اینکه شهید سلیمانی زمان5 ساله را برای بیان منشور گروه‌های مقاومت تعیین کرده بود، حتما حکمتی داشت!. آن‌گونه که مجری شبکه آمریکایی من‌و‌تو اذعان کرد «سردار قاآنی به اسرائیلی‌ها هشدار داده بود که باید خانه‌هایشان را بفروشند و بروند!». لذا باید همچنان منتظر حوادث امیدوارکننده و پیروزی‌های بزرگ‌تری باشیم!. به‌خصوص که مفقود شدن حدود ۷۵۰ و اسیر شدن صدها نفر از نیروهای صهیونیست، می‌توانند مخزن اطلاعاتی خوبی برای عملیات‌های آینده و پس از تخلیه اطلاعاتی وسیله مناسبی برای آزادی اسرای فلسطینی باشند! هرچند سخنگوی نظامی گردان‌های القسام اعلام کرد «شمار اسیران چندین برابر بیشتر از آن چیزی است که شما رصد می‌کنید و باید منتظر بمانید تا سربازان خود را به خوبی بشمارید»!
 
آیا برنامه هفتم تغییر ریل می دهد؟!
حسین بردبار
مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی روز اول مرداد 1401، زمانی که برنامه هفتم توسعه درحال تدوین در مراکز تصمیم ساز کشور بود، همایشی را با حضور مسئولان اقتصادی از جمله وزیر امور اقتصادی و دارایی و رئیس کل وقت بانک مرکزی برگزار کرد که درآن از ضرورت تجدیدنظر درباره  اهداف و برخی شاخص های برنامه هفتم توسعه با توجه به محقق نشدن اهداف و ارقام مشابه در برنامه ششم توسعه سخن به میان آمد. عنوان همایش دقیقا این بود: «همایش ضرورت تغییر ریل سیاست گذاری کشور در تدوین برنامه هفتم توسعه» ؛ همایشی که درآن برخی از سخنرانان با اشاره به محقق نشدن برخی از شاخص ها و اهداف برنامه ششم توسعه مانند رشد اقتصادی 8 درصدی و تورم تک رقمی از ضرورت تغییر ریل در تدوین برنامه هفتم توسعه سخن گفتند و تاکید کردند که باید اهداف و شاخص ها و ارقام در تدوین برنامه هفتم توسعه واقعی و محقق شدنی تدوین و نهایی شود؛ مثلا در حالی که طی یک دهه میانگین رشد اقتصادی کشور کمتر از یک درصد بود، نمی بایست رشد اقتصادی 8 درصدی برای برنامه ششم هدف گذاری می شد یا این که در شرایطی که کشور چند سال متوالی درگیر تورم های بالای 30 و 40 درصدی بود، چرا از تورم تک رقمی در برنامه ششم سخن به میان آمده؟ این ها پرسش های بحقی بود که در بیش از یک سال پیش در آن همایش مطرح و اظهار امیدواری شد که طراحان و تدوین و تصویب کنندگان برنامه هفتم توسعه مراقب باشند این شرایط غیرواقع بینانه برای برنامه هفتم تکرار نشود...
اما این روزها که برنامه هفتم مراحل نهایی تصویب و تبدیل به قانون را میان دولت و مجلس طی می کند، همچنان در خبرها سخن از هدف گذاری نرخ 8 درصدی برای رشد اقتصادی در طول 5سال آینده را می بینیم و می شنویم. صد البته که اگر این نرخ محقق شود، شرایطی عالی و آرمانی برای کشور ایجاد شده،اما اکنون این پرسش مطرح است که چرا درحالی که تجربه تحقق نیافتن رشد اقتصادی 8 درصدی در طول سال های برنامه ششم جلوی چشم ما وجود دارد، عینا همین هدف گذاری برای سال های برنامه هفتم نیز تکرار می شود و اگر لازم است که صرفا آرمان گرایانه به اهداف و ارقام و شاخص های برنامه پنج ساله نگریسته شود که دیگر چه ضرورتی به برگزاری«همایش ضرورت تغییر ریل سیاست گذاری کشور در تدوین برنامه هفتم توسعه» وجود داشت؟! آیا واقعا در تدوین برنامه در دولت و مجلس تفاوت خاصی نسبت به گذشته ایجاد شده است؟ آیا این تفاوت به گونه ای است که بتواند طی 5 سال ما را از رشد پایین سال های گذشته به رشد 8 درصدی و از تورم بالای 40 درصد به تورم تک رقمی برساند؟ به نظر می رسد همین روزها که برنامه هفتم توسعه در مجلس در حال بررسی و تصویب است، باید با نگاهی مجدد به گذشته از خود بپرسیم که مسیر قبلی برنامه ریزی توسعه و به ویژه اهداف کلان آن درباره تورم و رشد اقتصادی نیازی به اصلاح دارد یا خیر و آیا واقعا ریل سیاست گذاری کشور در تدوین برنامه را تغییر اساسی داده ایم یا خیر؟!
 
آن پیمانه ریخت
کبری آسوپار
برخی فکر می‌کنند جنگ میان فلسطین و صهیونیست‌ها همیشه آن‌قدر برابر و متوازن بوده که اگر به ازای هر کشته صهیونیست، یک نفر از مردم غزه را ارتش رژیم صهیونیستی بکشد، حمله حماس را تلافی کرده و اگر دو نفر از مردم غزه را بکشد، یعنی علاوه بر گرفتن انتقام، پیروز هم شده است! از این رو بود که این دسته افراد وقتی صبح شنبه شادی و شور ما را دیدند، از نتیجه این اتفاق شگفت ما را بر حذر داشتند و هشدار دادند که معلوم نیست فردا چه شود و ارتش اسرائیل غزه را با خاک یکسان خواهد کرد و چه جای شادی ا‌ست!

نظر ساده لوحانه‌ای بود. جنگ حتی در حالت متوازن هم این قدر فرمولی و عددی و دو دوتا چهارتا نیست، چه رسد جنگ میان اسرائیل و فلسطین که توازنش همیشه محال بود؛ توازن تانک مرکاوا و فلاخن؟! مسلسل یوزی و سنگ؟! توازن دست‌های خالی و ارتش تا بن دندان مسلح؟!
در همه بیش از هفت دهه درگیری و جنگ در سرزمین‌های اشغالی فلسطین، چه امر برابری میان دو سوی درگیری وجود داشته که حالا برابر شدن یا بیشتر شدن تعداد کشته‌ها و شهدا را فرمول درستی برای ارزیابی شکست و پیروزی طرفین بدانیم؟!
برای ارزیابی یک جنگ مؤلفه‌های بسیاری را باید سنجید. سابقه درگیری‌ها و توان رزمی دو طرف بخشی از این مؤلفه‌هاست و بررسی همین دو برای درک دلیل شادی ما در صبح شنبه‌ای که خبر طوفان‌الاقصی را شنیدیم، کافی ا‌ست.
از همان لحظه‌ای که نیرو‌های مقاومت وارد جغرافیای اشغال شده به دست صهیونیست‌ها شدند، از همان ساعت جابه‌جایی نیرو‌ها با پاراگلایدر، از همان وقتی که طوفان الاقصی آغاز شد و اسرائیلی‌ها خواب ماندند و خبردار نشدند، فلسطینی‌ها پیروز شدند. بعد از آن هر اتفاقی افتاد یا در آینده بیفتد، یک اتفاق پس از پیروزی فلسطینی‌هاست.
طوفان الاقصی سطح جنگ میان نیرو‌های مقاومت و صهیونیست‌ها را تغییر داد. مثل یک زلزله که همه چیز را در هم می‌کوبد و زمانه‌ای جدیدبرای آن سرزمین می‌سازد، مثبت یا منفی. اما شهر به قبل از زلزله برنمی‌گردد.
بیایید چند ویژگی خاص طوفان الاقصی را مرور کنیم تا بدانیم چرا این عملیات نقطه عطفی بی‌بازگشت در تاریخ اشغالگری فلسطین است:
۱- صهیونیست‌ها عادت به کشته شدن ندارند. همیشه فقط کشته‌اند و از این سو، یک تلفات از نیرو‌های خودی را هم زیاد می‌دانند. اما این بار در بهت جنازه‌هایی ماندند که روی دست‌شان مانده بود. حالا صهیونیست‌ها هم چشیده‌اند که انبوه جسد‌های بی‌جان طی فقط چند ساعت، چه طعمی دارد!
به تلافی‌اش غزه را موشکباران می‌کنند و مردم را می‌کشند؟ این که اتفاق تازه‌ای نیست؛ چند دهه است چنین می‌کنند. اتفاق تازه، مرگ چند صد نفره صهیونیست‌هاست که تکرار موشکباران غزه آن‌ها را زنده نمی‌کند! اتفاق تازه اسارت فرماندهان ارتش اسرائیل است که اگر بخواهند غزه را قتل عام کنند آنان آزاد نمی‌شوند، بلکه می‌میرند.
۲- نوع عملیات انجام گرفته، شخصیت نظامی جدیدی برای مقاومت فلسطین ساخته است. ورود به سرزمین‌های اشغالی و شهرک‌های صهیونیست‌نشین، گستردگی جغرافیایی عملیات، گرفتن اسیر در تعداد بالا و ترکیبی بودن عملیات (دریایی، هوایی، زمینی) باعث شده تا این عملیات صرف نظر از نتیجه‌اش، تصویر جدیدی از توان نظامی حماس ارائه دهد. سنگ‌ها تبدیل به موشک شده‌اند و فلاخن‌ها یادگاری نوستالژیک جنگ شده‌اند و جای خود را به تجهیزات و تدبیرات نظامی نسبتاً به روز داده‌اند.
از فردای طوفان الاقصی هر اتفاقی بیفتد، مقاومت دیگر از دوران جنگ با دست‌های خالی و مقابله پدافندی و پاتکی عبور کرده است.
۳- شکست اطلاعاتی صهیونیست‌ها و خواب ماندن و بی‌خبری آن‌ها از عملیات حماس موجب تزلزل در ایمان اسرائیلی‌ها نسبت به این دستگاه است. شبکه گسترده جاسوسان اسرائیلی، بودجه بالای اطلاعاتی و دستگاه اطلاعاتی پیشرفته و قوی هیچ کدام از طوفان الاقصی باخبر نشدند. صهیونیست‌ها می‌خواهند چه کنند که این اعتماد شکسته و رفته، بند بخورد و برگردد؟ رهبران مقاومت را اسیر کنند؟ آن‌ها را بکشند؟ غزه را موشکباران کنند؟ فایده‌ای ندارد، این‌ها همه تکراری است!
۴- گنبد آهنین و افسانه شکست‌پذیری اسرائیل هم که دیگر نیاز به تحلیل ندارد. آن‌قدر برای آن طنز و فکاهه ساخته‌اند که اگر ارتش اسرائیل همه آنچه را هم که روی آسمان است، سرنگون کند، این آب رفته و آبروی ریخته به جوی برنمی‌گردد!
جهان، اکنون و در همه سال‌های پیش رو در دوران پس از عملیات «طوفان الاقصی» است و اگر اسرائیل تمام غزه را موشکباران کند و اگر آن باریکه مظلوم و محصور را شخم هم بزند و اگر مردم را قتل عام کند، باز هم هیچ‌کس نباید فراموش کند که زمان به عقب برنمی‌گردد و این یعنی پیروزی آن‌هایی که این تاریخ جدید را رقم زدند

ثمره صبر استراتژیک، نفوذ در موساد
امین صبحی
سابقه نداشت که دولت یا ملتی قبل از تشکیل خود اقدام به راه‌اندازی سرویس جاسوسی کند؛ کاری که رژیم اشغالگر در بدو تشکیلات خود انجام و به همگان نشان داد که حیات و اهداف شوم این رژیم جعلی از این مسیر قابل تحقق است.
سال‌ها و حتی دهه‌ها بود که رژیم اشغالی به ارتش و سازمان جاسوسی‌اش افتخار می‌کرد و آن را بر‌ترین نهاد تصمیم‌ساز خود معرفی می‌کردو معتقد بودند که مراکز اطلاعاتی وامنیتی این رژیم قادرند برهمه چالش‌های داخلی و خارجی فائق بیایند و افکار عمومی را جهت دهی کنند. راهبرد اصلی این سازمان ـحفظ و بقای این رژیم بود و تئوریسین‌های امنیتی و راهبردی صهیونیسم همواره گزارش‌هایی را به‌عنوان منابع تحقیق و مشاوره ارائه می‌کرد تا رژیم بر مبنای آن‌ها نقاط قوت و ضعف را شناسایی کرده و بر عمق سیطره خود بر سرزمین‌های اشغالی بیفزایند؛ رویایی که با عملیات پیروزمندانه طوفان الاقصی تبدیل به کابوس شد و هیمنه پوشالی موساد را به هم ریخت. موضوعی که سال‌ها به آن غره و معتقد بود که غزه، بهشت جاسوسان است. بعد از جنگ سال ۲۰۰۸ رژیم اشغالگر سانسور‌های نظامی شدیدی را اعمال کرد تا مانع افشای اخبار و گزارش‌هایی شود که طی آن‌ها خسارات وارد شده به اسرائیلی‌ها برملا می‌شد. ترفندی که سال‌هاست با تکیه بر آن بر شکست‌هایش سرپوش گذاشته و تلاش کرده تا خود را رژیمی مقتدر معرفی کند؛ نقابی که در بزنگاه‌های مختلف و در رویارویی با سربازان جبهه مقاومت افتاده و تلاش‌های اسرائیل در دو دهه گذشته نقش بر آب شده است. طوفان الاقصی تمام ذهنیت دروغین و وارونه رژیم غاصب را برملا کرد؛ رژیمی که با انتشار عکس‌ها، گزارش و تصاویر خبری مترصد بود تا به افکار عمومی القا کند که اسرائیل شکست ناپذیر و گنبد آهنین غیرقابل نفوذ است. حالا با قدرت گفتمان رسانه‌ای جبهه مقاومت به ارتشی مضمحل تبدیل شده که نظامیان آن که در چند ماه گذشته تحت فشار‌های مختلف در پادگان‌ها اقدام به خودکشی می‌کردند تا حدی که افزایش آمار باعث نگرانی رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی شده بود، فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند و انتشار این تصاویر به رسوایی بزرگ برای ارتشی تبدیل شده است که خود را یکه‌تاز می‌نمایاند. یورش چند باره نیرو‌های اسرائیلی به مسجد الاقصی، هتک حرمت قبله اول مسلمین و بی‌توجهی رژیم اشغالگر به هشدار‌های حماس و خشم فلسطینی‌ها، حکم خاکستر زیر آتشی را داشت که در عملیات اخیر شعله‌ور شد و آتش به لانه عنکبوت انداخت تا صهیونیست‌های افراطی بدانند که تجاوز به اماکن مقدس مسلمانان و انجام اقدامات تحریک‌آمیز بی‌جواب نخواهد ماند و این‌بار اسرائیل با خروج از سرزمین‌های اشغالی باید پاسخگو باشد.
موضوع حائز اهمیت دیگر در نبرد اخیر صهیونیست‌ها با رزمندگان حماس، عوض شدن جای جلاد و شهید است؛ رسانه‌های غربی که بیش از هفت دهه است جنایت‌های اسرائیل را در فلسطین بایکوت کرده‌اند و با سکوت در خصوص مرگ زنان و کودکان غزه، شریک قساوت‌های این رژیم سفاک بودند در ساعات گذشته با پوشش کامل رویداد‌های کرانه باختری برای فرماندهان و متجاوزان اسرائیلی مرثیه‌سرایی می‌کند گویا این‌بار نیز می‌خواهند این موضوع را سانسور کنند که غاصبان سرزمین‌های اشغالی شهروند نبوده و نظامی هستند. تاکنون بیش از ۳۰هزار کودک فلسطینی به‌دلیل جنایت صهیونیست‌ها به شهادت رسیده و تعداد زیادی از آن‌ها آواره شده‌اند و سازمان‌های بین‌المللی با سکوت، نظاره‌گر این اوضاع بودند و حالا مدعی صلح و آتش‌بس شده‌اند. اینک با اجماع رزمندگان جبهه مقاومت و جهاد اسلامی از حماس گرفته تا حزب‌ا... و انجام عملیات ظفرمندانه، منتظر تحقق وعده الهی هستیم تا فلسطین اشغالی آزاد و جهان از لوث تروریسم‌های صهیونیست پاک شود تا به نیابت از شهید متوسلیان، شهید طهرانی مقدم و سردار شهید قاسم سلیمانی در قدس شریف سجده شکر بگذاریم.

هوش مصنوعی و دستاورد دانشگاه تگزاس در پیش بینی زلزله

مهدی زارع

در تحقیقی که در شماره اخیر بولتن انجمن زلزله شناسی آمریکا منتشر شده است، یک  الگوریتم هوش مصنوعی که توسط محققان دانشگاه تگزاس در آستین ابداع شده، ۷۰ درصد زمین لرزه ها را یک هفته قبل از وقوع آنها در طی یک آزمایش هفت ماهه در چین به درستی پیش بینی کرده است.

تلاش جدید برای پیش‌بینی زلزله با کمک هوش مصنوعی این امید را ایجاد کرده است که روزی می‌توان از این فناوری برای محدود کردن اثر زلزله بر زندگی و اقتصاد استفاده کرد.  هوش مصنوعی برای تشخیص قله های آماری در داده های لرزه ای بلادرنگ  برپایه زمین لرزه های قبلی ، آموزش دیده بود. نتیجه یک پیش‌بینی هفتگی بود که در آن هوش مصنوعی ۱۴ زمین‌لرزه را در فاصله ۳۲۰ کیلومتری  از جایی که تخمین زده بود و تقریباً با شدت محاسبه‌شده، با موفقیت پیش‌بینی کرد.  در مورد یک زلزله هشدار نداد و  و هشت اخطار نادرست داد.

هنوز مشخص نیست که آیا همین رویکرد در مکان‌های دیگر کارساز خواهد بود یا خیر، اما این تلاش نقطه عطفی در تحقیقات برای پیش‌بینی زلزله مبتنی بر هوش مصنوعی است.

این آزمایش بخشی از یک مسابقه بین‌المللی بود که در چین برگزار شد و در آن هوش مصنوعی توسعه‌یافته در دانشگاه تگزاس  از بین ۶۰۰ طرح دیگر اول شد.  این روش با پیروی از یک رویکرد یادگیری ماشین نسبتا ساده موفق بوده است. به هوش مصنوعی مجموعه‌ای از ویژگی‌های آماری از  فیزیک زلزله داده شد، سپس به هوش مصنوعی گفته شد که خود را بر روی یک پایگاه داده پنج ساله ثبت‌های لرزه‌ای آموزش دهد .

پس از آموزش، هوش مصنوعی پیش بینی خود را با پایش به علائم زمین لرزه های ورودی در میان غرش های پس زمینه در زمین ارائه کرد. علاوه بر مکان و بزرگای زلزله ، زمان نیز مهم است.  محققان اطمینان دارند که در مکان‌هایی با شبکه‌های ردیابی لرزه‌ای قوی مانند کالیفرنیا، ایتالیا، ژاپن، یونان، ترکیه و ایران ، هوش مصنوعی می‌تواند میزان موفقیت خود را بهبود بخشد و پیش‌بینی‌های خود را تا چند ده کیلومتر  دقیق کند.

آزمایش هوش مصنوعی در تگزاس امکان پذیر است چرا که این  ایالت با نرخ بالایی از زمین‌لرزه‌های کوچک مواجه است.  دفتر پژوهش یاد شده  میزبان ۳۰۰ ایستگاه لرزه نگاری و بیش از شش سال ثبت مداوم است که آن را به مکانی ایده آل برای آزمون و  تأیید روش تبدیل می کند. در نهایت، محققان می‌خواهند این سیستم را با مدل‌های مبتنی بر فیزیک ادغام کنند، تا بتواند در جاهایی که داده‌ها ضعیف هستند یا  آخرین زمین‌لرزه بزرگ صدها سال قبل از لرزه‌نگاری رخ داده، به خوبی و درستی عمل کند.

این تحقیق توسط  TexNet، کنسرسیوم تگزاس برای زلزله‌شناسی محاسباتی و دانشگاه ژجیانگ چین پشتیبانی شده است.

در این تحقیق  ۱۴ زمین‌لرزه در حدود ۳۲۰ کیلومتری از جایی که تخمین زده بود رخ داد و اندازه بزرگا نسبتا دقیق پیش‌بینی شد.

به هوش مصنوعی مجموعه‌ای از ویژگی‌های آماری بر اساس دانش این تیم از فیزیک زلزله داده شده، سپس به هوش مصنوعی گفته شد که خود را بر روی یک پایگاه داده پنج ساله ثبت‌های لرزه‌ای آموزش دهد. آیا همین رویکرد در مکان‌های دیگر نیز جواب می‌دهد یا نه؟ معلوم نیست  . البته هدف آینده ترکیب روش‌های فیزیک و داده‌محور است تا چیزی تعمیم‌یافته مانند chatGPT ایجاد شود تا بتوان آن را در هر نقطه از جهان اعمال کرد.

در گذر از توفان

حسین حقگو
‌«انسان‌ها در زمان ورود به جامعه، برابری، آزادی و قدرت اجرائی را که در وضعیت طبیعی از آنها برخوردار بوده‌اند، در اختیار جامعه قرار می‌دهند تا قانون‌گذار آنها را برای صلاح جامعه به کار گیرد و قدرت موظف است تا جان و مال و آزادی آنها را، با رفع نواقص طبیعی از حیث دشواری و عدم قطعیت تأمین کند» (جان لاک، رساله‌ای درباره حکومت).

1- آیا رشد و توسعه اقتصادی برای دولت و جریان اصولگرای حامی آن مهم است و اراده‌ای برای ارتقای وضعیت اقتصادی کشور در این مجموعه وجود دارد؟! پاسخ به نظر تا حدی مثبت است. اگر به تیترهای همین یک هفته اخیر روزنامه دولت درباره گزارش‌ها درمورد رشد اقتصادی و تراز تجاری کشور رجوع کنیم، این موضوع تا حدی اثبات می‌شود. این روزنامه با اشاره به پیش‌بینی رشد اقتصادی 4.1 درصدی ایران در مقابل رشد 1.9 درصدی غرب آسیا و شمال آفریقا (منا) در گزارش بانک جهانی، تیتر زد: «رشد اقتصادی ایران دو برابر غرب آسیا و شمال آفریقاست» (ایران- 16/7). همچنین گزارش گمرک از میزان واردات و صادرات کشور در بهار امسال را با این تیتر: «رشد 10 میلیارد دلاری تجارت خارجی غیرنفتی در نیمه اول 1402» منعکس کرد (روزنامه ایران- 10/7). مثال‌های بسیار دیگری هم می‌توان از این نگاه مثبت رسانه‌ای دولت به ضرورت رشد و توسعه اقتصادی کشور ذکر کرد. فراتر از انعکاس رسانه‌ای اخبار، از احیای روابط بین ایران و عربستان با میانجیگری چین و حل بحران یمن و... تا انجام گفت‌وگوهای غیرمستقیم ایران با آمریکا برای آزادی زندانیان دوتابعیتی و آزادسازی بخشی از پول‌های بلوکه‌شده کشورمان در کره جنوبی و همچنین عضویت در پیمان‌های شانگهای و بریکس و... مجموعه نشانه‌های عینی است که ارتقای جایگاه اقتصاد را در گفتار دولت سیزدهم نشان می‌دهد. نگاهی که خود را با فاصله زمانی اندکی در شاخص‌های اقتصادی نشان داد و تا حدودی شاهد بهبود رشد اقتصادی و تورم و تراز تجاری و... کشور بودیم.

2- اما بهبودی این شاخص‌ها به ‌نظر کم‌عمق و موقتی است. چنان‌که گزارش نهادهای معتبر اقتصادی نشان می‌دهد که عامل اصلی رشد اقتصادی و تراز تجاری کشورمان در دو، سه سال اخیر متأثر از افزایش درآمدهای نفتی (صادرات نفت ایران در سطح قبل از تحریم‌ها- ایران-2/5) و غیرنفتی وابسته به نفت بوده است (مهم‌ترین اقلام 24 میلیارد دلار صادرات شش‌ماهه اول امسال عبارت بوده است از گاز طبیعی مایع‌شده و پروپان و بوتان– 10/7) نه ناشی از بهبود بهره‌وری، خلاقیت و نوآوری و حضور در زنجیره تولید و ارزش جهانی. افزایش‌هایی که صرفا سبب افزایش درآمد‌های ارزی کشور و کاهش دو، سه درصدی نرخ تورم و افزایش محدود رشد اقتصادی شده اما بهبود اشتغال و کیفیت محصولات صنعتی و... را به دنبال نداشته است. با همه این احوال سرنخ همین تحولات مثبت کمی را می‌بایست در درجه اول در بهبود رویکرد سیاست خارجی کشور دانست که در صورت تداوم و ابتنا بر یک راهبرد و برنامه بلندمدت علمی و منسجم می‌تواند به تغییراتی پایدار در اقتصاد و زندگی و معیشت مردم منجر شود. به‌ عبارتی اگر بانک جهانی در گزارش جدید خود پیش‌بینی قبلی‌اش از رشد اقتصادی ایران در سال جاری و آتی میلادی را اصلاح و این رقم را از 2 و 1.8درصد به 4.1 و 3.5 درصد افزایش داد، عمدتا ناشی از افزایش درآمدهای نفتی و آن نیز متأثر از کاهش تنش‌ها در سیاست خارجی کشورمان بوده است؛ چنان‌که تحقق رشدهای حدود چهاردرصدی از سال 99 به بعد ( 4.1 درصد در سال 99، 4.4 درصد در سال 1400 و 4 درصد در سال 1401) نیز علاوه بر عامل مهار کرونا، به سبب بازگذاشتن دست ایران برای فروش نفت به منظور ترغیب کشورمان برای پیوستن به روند جدید مذاکرات هسته‌ای و البته غلبه بر بحران انرژی ناشی از تجاوز روسیه به اوکراین و نیازهای بازارهای جهانی بوده است.

3- اگر امروز دولت و نیروهای سیاسی طرفدار آن به‌راستی خواستار رشد و توسعه اقتصادی کشورند که نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت است، می‌بایست تن به اصلاحات اساسی و ساختاری در جهت بهبود کیفیت حکمرانی دهند که در کشورمان در سطح نازلی قرار دارد. نظام حکمرانی که هم کمتر اعتقادی به بهره‌گیری از دانش روز و گذار از باورهای ایدئولوژیک دارد و هم دل‌کندن از رانت‌های عظیمی که در اقتصادی متکی بر درآمدهای نفتی حاصل می‌شود، برایش بس مشکل است. وضعیتی که به قول دکتر نیلی مؤلفه‌هایی را شکل داده که جزء ساختار و هویت اقتصادی کشورمان شده است. مؤلفه‌هایی نظیر تنش‌های خارجی، کسری بودجه مزمن و پایدار، نرخ بهره زیر نرخ تورم، چندنرخی بودن ارز، قیمت‌گذاری دستوری، نرخ بالای تعرفه، ارزان‌بودن قیمت انرژی و نظام بنگاه‌داری معیوب و نامشخص‌بودن مالکیت بنگاه‌ها. در این میان ایجاد ثبات و اطمینان در سیاست خارجی اهمیت اساسی دارد (سقوط بورس و افزایش قیمت ارز، طلا و... در دو، سه روز اخیر نشانه این ادعاست). در واقع بدون یک راهبرد و سیاست خارجی مصلحانه و هم‌راستا با تأمین منافع ملی، امکان تأمین رشد اقتصادی بالا و بادوام به‌عنوان ضرورت اساسی برای توسعه جامعه حدود 90 میلیونی ایران ناممکن است. تحولات ناشی از جنگ حماس و اسرائیل (که ریشه در رفتار غیرانسانی اسرائیل و بی‌مسئولیتی قدرت‌های جهانی دارد) یقینا به سادگی رفع و رجوع نخواهد شد و به نظر دامنه آن تا مدت زمانی نامشخص، گسترش یافته و فضای تنش‌آلودی را بر منطقه و به‌خصوص کشورمان که به تازگی تا حدودی از تحریم‌های ظالمانه رهایی یافته، تحمیل خواهد کرد. در کشوری که مردمش چند دهه است با بحران‌های بزرگ از جنگ و تحریم‌های کم‌مانند و درگیری‌ها و اعتراضات و... زیسته‌اند، کار نظام حکمرانی در درجه اول تأمین آزادی، رفاه، معیشت و زندگی سالم جامعه است و سایر موارد می‌بایست در حاشیه قرار گیرند. روندهای جهانی هم نشان می‌دهد که اگرچه با وقفه‌هایی (با توجه به رقابت قدرت‌های جهانی و رقابت کریدورهای «یک جاده یک کمربند» و «هند، خاورمیانه، اروپا» و...)، گذار از جنگ و خشونت به سمت همکاری‌ها و بعضا یکپارچگی‌های اقتصادی و سیاسی در خاورمیانه گریزناپذیر است؛ تحولی تاریخی که جنگ فعلی یکی از نشانه‌های آن است، زایمانی سخت و دشوار!

کابوس صهیونیست‌ها چگونه تعبیر شد؟

حنیف غفاری

تحلیل وقایع جاری در اراضی اشغالی تبدیل به اصلی ترین دغدغه استراتژیستها و آینده پژوهان  آمریکایی و صهیونیستی شده است. اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران حوزه روابط بین الملل بر این باورند که پدیده ای انحصاری و بی مانند در اراضی اشغالی رخ داده و ترسیم مختصات و حتی توصیف آن به سادگی امکانپذیر نخواهد بود. حتی اعلام شرایط جنگی و تشکیل کابینه اضطراری نیز نتوانسته است منجر به مدیریت صحنه توسط تل آویو شود:امروز هم زمین بازی و هم قواعد بازی به ضرر تل آویو و حامیانش دفرمه شده است! 

در اینجا با کلید واژه ای تحت عنوان موازنه وحشت مواجه هستیم. از زمان اشغال فلسطین تا کنون ، موازنه وحشت تبدیل به چارچوب اصلی بازی صهیونیستها در تقابل با جریان مقاومت و افکار عمومی منطقه شده است:به این معنا که وحشت از قدرت ادعایی رژیم اشغالگر قدس باید تبدیل به یک گزاره و پیش فرض ثابت در توصیف و تحلیل تحولات داخلی و منطقه ای رژیم صهیونیستی گردد . حتی در سال ۲۰۰۹ ( در جریان مقاومت   ۲۲ روزه غزه) ، زمانی صهیونیستها از میدان  عقب نشینی کردند که قدرت ایجاد ،استمرار و تثبیت موازنه وحشت در تقابل با حماس ، جهاد اسلامی و گروه های مقاومت   را از دست دادند. 

آمریکا، اتحادیه اروپا و متحدان منطقه ای رژیم اشغالگر قدس در طول سال های گذشته و اخیر  نقش به سزایی در ترویج موازنه وحشت به سود تل آویو ایفا کرده و همواره تلاش کرده اند  سیاستمداران آماتور ، ژنرال های پرادعا و افسران امنیتی موساد و شین بت را در روایت سازی  رسانه ای و تبلیغاتی خود به موجوداتی ماورایی و شکست ناپذیر تشبیه کنند.
آنچه اخیرا در جریان عملیات طوفان الاقصی رخ داد، موازنه وحشت را به گونه ای آشکار به ضرر صهیونیستها تغییر داده است. تخلیه حداقل  ۲۰ شهرک صهیونیستی و فرار بی فایده  هزاران نفر از ساکنان اراضی اشغالی به فرودگاه بن گورین  ( فرودگاهی که پروازهای آن متوقف شده است )
 برای فرار از جهنمی که امثال نتانیاهو، لاپید، گانتز و بن گویر برای آنها ایجاد کرده اند، بیانگر واقعیاتی است که حتی رسانه های غربی قدرت انکار آن را از دست داده اند.

این وحشت زدگی واقعی، حتی در نحوه اعلام آمار کشته شدگان ، زخمی ها و اسرای صهیونیست نیز خود را نشان داده است. 
واقعیت امر این است که  ابعاد و تبعات از بین رفتن موازنه وحشت به ضرر تل آویو، محدود به زمان حال نیست و حتی اگر بر فرض محال ، عملیات حماس در همین نطقه و با واسطه گری بازیگران منطقه ای پایان پیدا کند، آینده را به ضرر رژیم اشغالگر قدس ترسیم خواهد کرد. در این معادله جدید، رژیم صهیونیستی نه به عنوان یک بازیگر مسلط بر صحنه، بلکه به عنوان بازیگری  آسیب پذیر و محصور در احتمالات و فرضیات مورد شناسایی افکار عمومی دنیا قرار می گیرد. جنگ غزه در سال ۲۰۲۱ میلادی، قدرت تسلط گروه های مقاومت بر عمق استراتژیک اراضی اشغالی را به اثبات رساند و عملیات اخیر طوفان الاقصی ، این قدرت را به تبلور مطلق رسانده است. این همان کابوسی است که صهیونیستها مدتهاست از وقوع آن هراسان بوده اند.

 
مقاومت، جنبش اسلامی آزادی‌بخش قدس
محمد‌مهدی تقوی
عملیات تاریخی «توفان الاقصی» به زعم دوستان و دشمنان صهیونیست‌ها بزرگ‌ترین ضربه را به اعتبار و حیثیت و امنیت رژیم اشغالگر قدس در طول موجودیت ننگین 75 ساله‌اش وارد آورده است. یک گروه تقریبا 1000 نفری از مبارزان حماس و شاید برخی دیگر از گروه‌های فلسطینی مثل جهاد اسلامی، ناگهان یک روز صبح، بزرگ‌ترین و مخوف‌ترین حصار نظامی جهان را که از 2 دهه پیش توسط دژخیمان اسرائیلی پیرامون نوار 2.5 میلیون نفری غزه کشیده شده، شکستند و برای نخستین‌بار از روز نکبت (تاسیس رژیم) اقدام به آزاد‌سازی سرزمین‌های اشغالی پیرامون این باریکه کردند. آنها بلافاصله نزدیک‌ترین دژ نظامی پیشرفته مجهز مرزی رژیم را که بیشتر به فیلم‌های علمی - تخیلی شباهت داشت، با به هلاکت رساندن نگهبانان و سربازان تا بن دندان مسلح درونش، تسخیر، تخلیه و منهدم کردند. سپس ظرف تنها چند ساعت با خلع سلاح پست‌های نگهبانی ارتش و پلیس اسرائیل، وارد شهرک‌های صهیونیست‌نشین شامل سدیروت، کیسوفیم، اشکول و نتیفوت به شعاع 20 کیلومتری شرق نوار غزه شدند؛ منطقه‌ای که جمعیت حدودا 70 هزار نفری از شهرک‌نشینان را در خود جای داده است. حتی با اینکه صهیونیست‌ها تلاش کردند همپالکی‌های خود را از این مناطق تخلیه کنند اما صدها تن از آنها در این مناطق اسیر شدند. این غیر از اسرائیلی‌های دانه‌درشت نظامی و امنیتی است که مجاهدان مقاومت به تحقیر‌آمیز‌ترین شکل ممکن یا سر به نیست کرده‌اند یا با لباس زیر از لانه‌های‌شان بیرون کشیده و به داخل نوار غزه برده‌اند. عمده تلفات 1000 نفری صهیونیست‌ها که دیروز از سوی منابع رسمی‌شان اعلام شد و از زمان جنگ 50 سال پیش «یوم کیپور» بی‌سابقه است، مربوط به همان روز نخست عملیات تاریخی مزبور (شنبه 15 مهر) است؛ بیشترین تلفاتی که صهیونیست‌ها از زمان آغاز اشغالگری‌شان در این سامان در یک روز متحمل شده‌اند. اگرچه پوشش آتش موشکی و راکتی و حمایت پهپادی گردان‌های قسام از این پیشروی‌ها موثر بوده اما لازم به یادآوری نیست که هیچ یک از تجهیزات مجاهدان شیردل فلسطینی با ماشین جنگی غول‌آسای اسرائیل قابل قیاس نیست.  اینجاست که باید نقش تاریخی و پشت ‌پرده عقبه سایبری و جنگال مقاومت فلسطین برای از مدار خارج کردن سامانه پدافندی گنبد آهنین و قطع عمده ارتباطات ستاد فرماندهی ارتش عبری با واحدهای جنوب غربی‌اش را یادآوری کرد. در این شرایط دیوار آتش موشکی و راکتی بی‌سابقه‌ای از غزه بر سر صهیونیست‌ها حتی تا تل‌آویو، قدس اشغالی و الجلیل در شمال فلسطین اشغالی آوار شده است. در چند ساعت آغاز عملیات حداقل 2500 راکت شلیک شد و حتی اف16‌های  آمریکایی در پایگاه‌های هوایی نزدیک غزه زمینگیر شده و به جای پرواز، زمینی از معرکه دور شدند! حجم آتش‌بازی حماس به قدری بوده است که شهرک‌نشینان در مصاحبه‌های تلویزیونی مکرر فریاد عجز سر داده‌اند: «تاکنون چنین چیزی ندیده بودیم».
گردان‌ موشکی قسام، همچنین دست روی نقطه ضعف بزرگ اسرائیل گذاشته و ضمن زیر آتش گرفتن 2 شهر راهبردی ساحلی فلسطین اشغالی در سمت شمال نوار غزه یعنی عسقلان و اشدود، محور مواصلاتی مهم بین این 2 قطب انرژی جنوب فلسطین اشغالی را قطع کرده است. همه این اتفاقات در نزدیکی قلب امنیتی رژیم در در صحرای نقب در جنوب فلسطین اشغالی، شامل بزرگ‌ترین تشکیلات امنیتی و جاسوسی اسرائیل، زرادخانه هسته‌ای دیمونا و 2 پایگاه هوایی بئر شعبا و حاتزریم رخ می‌دهد. در سراسر این عملیات، فریادهای پیروزمندانه «الله اکبر» چه توسط مبارزان خط مقدم و چه در جشن شادی مردمی میلیون‌ها فلسطینی کرانه باختری و نوار غزه – حتی وقتی زیر بمباران وحشیانه رژیم کودک‌کش قرار دارند - قطع نمی‌شود.
این شکر عظمت خدایی است که به این جنبش دست خالی اما مالامال ایمان، عزت و اقتداری بی‌مانند عطا کرد که جنبش‌های پان‌عربی، سوسیالیست یا سکولار پیشین تاریخ مبارزه اعراب علیه اسرائیل از آن بی‌بهره بودند. در 75 سال نکبتی موجودیت اسرائیل، دولت‌های عربی پادشاهی اردن هاشمی، پادشاهی عربستان سعودی و جمهوری‌های عربی سوریه و مصر، هر کدام با بسیج عمده امکانات نظامی و لجستیکی، ارتش‌هایی صدها هزار نفری و هزاران برابر مجهزتر از رزمندگان امروز مقاومت فلسطین را روانه نبردهای بزرگ 1948، 1967(جنگ 6 روزه) و 1973(جنگ یوم کیپور) کردند اما نه تنها یک متر از خاک مقدس قدس و سرزمین‌های اشغالی فلسطین را پس نگرفتند که خود به صهیونیست‌ها خاک هم دادند. پس از شکست خوردن هاشمی‌ها، ناصری‌ها، املی‌ها و فتحی‌ها بود که وقتی اعراب به نام «سازش»، در حال فراموش کردن فلسطین بودند، مقاومت اسلامی فلسطین عزم جهاد کرد. جهادی به نام پروردگار قدس و کعبه که تا امروز با دست تقریبا خالی، نه تنها حیثیت از دست رفته اعراب توسط صهیونیست‌ها را پس گرفته، بلکه بیش از همه آنها بخش‌هایی از خاک فلسطین را آزاد کرده است
نام:
ایمیل:
نظر: