صفحه نخست

بین الملل

سیاسی

چند رسانه ای

اقتصادی

فرهنگی

حماسه و جهاد

دیدگاه

آذربایجان غربی

آذربایجان شرقی

اردبیل

اصفهان

البرز

ایلام

بوشهر

تهران بزرگ

چهارمحال و بختیاری

خراسان جنوبی

خراسان رضوی

خراسان شمالی

خوزستان

کهگیلویه و بویراحمد

زنجان

سمنان

سیستان و بلوچستان

فارس

قزوین

قم

کردستان

کرمان

کرمانشاه

گلستان

گیلان

لرستان

مازندران

مرکزی

هرمزگان

همدان

یزد

صبح صادق

محرومیت زدایی

صفحات داخلی

صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۲ تير ۱۴۰۱ - ۱۰:۲۱  ، 
شناسه خبر : ۳۳۸۵۸۷

روزنامه کیهان**

ایستاده بر بلندای اقتدار/ سعدالله زارعی

«امروز دنیا شاهد یک الگوی موفق و یک نمونه سرافراز از قدرت و حاکمیت سیاسی اسلام در ایران اسلامی است؛ ثبات و استقلال و پیشرفت و عزت جمهوری اسلامی، حادثه‌ای بس عظیم و پرمعنی و جذاب است که می‌تواند‌ اندیشه و احساس هر مسلمان بیدار را به خود جلب کند.

ناتوانایی‌ها و عملکردهای بعضاً خطای ما کارگزاران این نظام که دستیابی کامل به همه برکات حکومت اسلامی را به تأخیر ‌انداخته، هرگز نتوانسته است پایه‌های مستحکم و گام‌های استوار که نشأت گرفته از اصول اساسی این نظام است، متزلزل سازد و پیشرفت‌ مادی و معنوی [آن] را متوقف کند».

این فرازی از پیام حج امسال رهبر معظم انقلاب اسلامی است.

گرچه این عبارات با شیوایی، شفافی و همه‌جانبه‌گری بیان شده‌اند اما از آنجا که در چنین پیام و مناسبتی، بنا بر حداکثر ایجاز بوده، شایسته بسط و تبیین می‌باشد.
43 سال است که این نظام دینی در معرض انواعی از دشمنی‌ها از جنگ سخت تا جنگ نرم و از عداوت سیاسی تا امنیتی و تا اقتصادی و تا فرهنگی قرار گرفته است در همان حال اگر ایران امروز با اکثر کشورهایی که در طول 50 و 100 سال گذشته در معرض هیچ نوعی از این دشمنی‌ها نبوده‌اند، مقایسه شود، به طور قطع از آنان بالنده‌تر و پیشروتر است.

در همین محیط همسایگی‌مان، ایران را با هر کدام از همسایگان و به ویژه آن دسته از همسایگانی که نام و نشانی در سیاست و اقتصاد دارند، مقایسه کنیم آن را جلوتر می‌بینیم. کما اینکه همین دو سه ماه اخیر یک مرکز معتبر اقتصادی جهان اعلام کرد تولید ناخالص داخلی ایران از کشورهای ترکیه و عربستان جلوتر بوده و از این حیث در ردیف 16 جهان قرار دارد. اگر جمهوری اسلامی ایران را با کشورهای اروپایی هم مقایسه کنیم، ایران از اکثر این کشورها در موقعیت بهتری قرار دارد کما اینکه رتبه شانزدهم اقتصادی بر این موضوع هم دلالت دارد.
این نکته را هم در نظر داشته باشیم، ایران در این 43 سال فقط از سوی دشمنان خارجی و ائتلاف‌های غربی در معرض دشمنی قرار نداشته بلکه از داخل هم با مشکلات عدیده‌ای نظیر تجزیه‌طلبی عوامل استکبار جهانی و هویت‌ستیزی از سوی جریانات به ظاهر فرهنگی غرب‌باور مواجه بوده است.

شخصیت‌هایی که در طول این دوران یکی‌یکی به صحنه آمدند تا طرح انقلاب اسلامی در داخل ایران را به بن‌بست بکشانند، از صدها نفر فراتر رفته‌اند، از کسانی در کسوت مرجع تقلید، تا کسانی در کسوت قائم‌مقامی رهبری، تا کسانی در لباس مجتهد و تا کسانی در کسوت مقامات ارشد نظام و از دولت‌هایی که به نام خدمت به مردم رأی گرفته‌اند و در نهایت از این آراء غره شده و ساز مخالف نظام کوک کرده‌اند، تا ناکارآمدی‌هایی که در دولت‌های مختلف پیش آمده، تا گندم‌نمایی و جوفروشی کسانی که به نام انقلاب و نظام اسلامی به میدان آمده‌اند، اما راه‌حل را در تبعیت از نسخه‌های از مد افتاده غرب دانسته و وقت کشور را تلف کرده‌اند.

اینها همه وزنه‌های سنگینی بر پای نظام اسلامی بوده و به‌اندازه خود در حرکت آن کندی‌‌هایی پدید آورده‌اند که اگر نبودند ایران و نظام اسلامی، امروز در نقطه بالاتری قرار داشت.
انقلاب اسلامی در این جاده ناهموار حرکت کرده و امروزبه جایی رسیده که بانک جهانی رتبه اقتصادی آن را 16 خوانده است. اشتباه نشود قرار داشتن در چنین جایگاه افتخارآمیزی بدان معنا نیست که مشکلات مردم برطرف شده و دیگر نگرانی‌های اقتصادی در ایران جایی ندارد. ایران از نظر رشد تولید ناخالص داخلی در موقعیت ویژه‌ای قرار دارد اما آیا این تولید ناخالص به درستی در جامعه توزیع شده است؟

مسلماً خیر. نظام اسلامی از این حیث نیاز به اقدامی شجاعانه دارد. این آمار می‌گوید ایران ثروتمند است
نه اینکه آحاد شهروندان هر کدام به‌اندازه‌ای که مشکل آنان رفع شده باشد، ثروتمند می‌باشند. کما اینکه ایران از نظر رتبه علمی
مقام اول جهان اسلام و منطقه غرب آسیا را دارد اما این هرگز به معنای آن نیست که اکثر ایرانیان از نظر علمی در موقعیت ممتازی قرار دارند.
ایران از حیث ارتباط فعال با جوامع بشری بدون تردید حرف اول را می‌زند.

حضور ادبیات و گفتمان ایران در آمریکای لاتین و در شرق آسیا و در آفریقا و در غرب آسیا و در بخش وسیعی از کشورهای اروپایی، یک حضور مثال‌زدنی است.

به ارتباط فکری و گفتمان ایران با آمریکای لاتین نگاه کنید؛ همین الان ایران در نیمی از این کشورها به عنوان یک الگو شناخته می‌شود و این در حالی است که مردم این منطقه - عمدتاً - نه مسلمان، نه آریایی، نه فارس‌زبان و نه هم‌رنگ ما ایرانی‌ها می‌باشند. واقعیت این است که آمریکای لاتین که فرهنگ ضدآمریکایی در آن لایه‌به‌لایه و کشور به کشور جلو می‌رود، مدیون انقلاب اسلامی و ملت ایران است؛ چرا که مقاومتی که ایران در این 43 سال در برابر نظام استکباری انجام داد و به پیروزی رسید، به مقاومت مردم آمریکای لاتین بسیار کمک کرده است.

مردم در این منطقه بسیاری از شخصیت‌های رشید ایران را می‌شناسند و به سمت آنان گرایش دارند و لذا عجیب نیست که «مادرو» رئیس‌جمهور بولیوار ونزوئلا، بعد از دیدار با رهبر معظم انقلاب در توئیت خود تصریح کرد، با دیدار از ایران انرژی تازه‌ای گرفته است. این جاذبه انقلاب اسلامی و این نظام مقدس می‌باشد. حالا شما این موقعیت را با موقعیت منطقه‌ای و جهانی کشورهایی نظیر ترکیه و عربستان مقایسه کنید. این دو کشور نه تنها در 50 سال اخیر در معرض تحریم و تهدید نبوده‌اند، بلکه مورد حمایت استکبار جهانی هم بوده‌اند، اما به هیچ وجه در منزلت و موقعیت ایران قرار ندارند و حال آنکه کشوری مثل پادشاهی سعودی با تکیه بر درآمدهای سرشار نفت، ریخت و پاش زیادی در کشورهای منطقه و فرامنطقه داشته است. پادشاه سابق عربستان سعودی - ملک عبدالله - در اواسط 2012 با صراحت اعلام کرد، کشورش برای تغییر حکومت در سوریه، 200 میلیارد دلار در نظر گرفته است. اما موقعیت منطقه‌ای ایران را به دست نیاورده است.
برخلاف تبلیغاتی که در مورد هزینه کردن‌های ایران در محیط منطقه‌ای می‌شود، ایران در مقایسه با عربستان و هزینه‌های چند تریلیون دلاری که آمریکا در منطقه غرب آسیا کرده است، از آن‌چنان توانایی‌ مادی برخوردار نبوده تا بتواند درصدی از این عددهای نجومی را هزینه کرده باشد.

واقعیت این است که بخش عمده‌ای از قدرت و بالندگی ایران در محیط‌های بین‌المللی و منطقه‌ای مرهون مقاومت صادقانه و پایدار در برابر آمریکا و رژیم صهیونیستی است. با توجه به شدت نفرت آشکار ملت‌ها و نفرت غیرآشکار اکثر دولت‌ها از آمریکا و رژیم جنایتکار صهیونیستی، هر کس پرچم مخالفت با آنان را بردارد و در طول زمان پایمردی نشان دهد، توجه و اطمینان ملت‌ها را درپی می‌آورد.

مردم حتی در کشورهایی که به ظاهر یا به واقع رقیب ایران در منطقه شمرده می‌شوند، از جمهوری اسلامی حمایت می‌کنند و این موضوع تحقق وبه ثمر نشاندن دشمنی علیه ایران را بسیار دشوار می‌کند. به همین جهت در طول سال‌های گذشته تلاش زیادی در خارج و داخل ایران معطوف به جدا‌سازی ایران از فلسطین، لبنان، یمن، سوریه، عراق، افغانستان؛ ونزوئلا و... شده است.

دشمنان به خوبی می‌دانند که اتصال ایران به این کشورها چه قیمتی دارد و می‌دانید که مثلاً مقامات عربستان برای جدا‌سازی بشاراسد از ایرانچه عددهای بزرگی را پیشنهاد کرده‌اند.
در طول 100 سال گذشته ملت‌ها انواعی از جنبش‌ها و خیزش‌ها را با عناوین مختلف و ایدئولوژی‌های گوناگون تجربه کرده‌اند و در این دوره‌ها به بسیاری از آنان چشم امید دوخته بودند اما این جنبش‌ها عمری بیش از دو دهه پیدا نکردند و از میان رفتند در حالی که حتی زیر درصدی از فشارهایی که متوجه انقلاب اسلامی شد، قرار نداشتند.

بر این اساس پایداری 43 ساله ایران برای این ملت‌ها خیلی شوق‌انگیز و اطمینان‌آور است به همین جهت حتی کسانی که - به دلیل تبلیغات سوء -از نظر مذهبی خود را در نقطه مقابل ایران ارزیابی می‌کنند،از حیث سیاسی - ضدیت با استکبار و صهیونیسم و به طور کلی از جهت غرب‌ستیزی - خود را هم جبهه ایران می‌دانند و آرزوی هرروزه‌شان پایداری و بالندگی جمهوری اسلامی در این مصاف است و این آینده و بالندگی روزافزون ایران را تضمین می‌کند.

***************

روزنامه وطن امروز**

رئیس مجلس شورای اسلامی در رأس هیأتی پارلمانی به تاشکند سفر کرد
دیپلماسی پارلمانی در ازبکستان/ گروه سیاسی
 
رئیس مجلس با بیان اینکه فرصت‌های ترانزیتی بسیار زیادی در ایران وجود دارد و بخش‌های خصوصی و دولتی کشور می‌توانند فعال‌تر شوند، گفت: ما به دنبال آن هستیم که بستر این کار را فراهم کنیم تا ارتباط پارلمانی و اقتصادی ایران و ازبکستان گسترش یابد.
محمدباقر قالیباف روز گذشته در رأس یک هیأت پارلمانی راهی تاشکند شد. رئیس مجلس در بدو ورود مورد استقبال رسمی نورالدین جان اسماعیل‌اف، رئیس مجلس قانون‌گذاری جمهوری ازبکستان و هیأت همراه قرار گرفت.
این سفر به دعوت «نورالدین جان اسماعیل‌اف» رئیس مجلس قانون‌گذاری جمهوری ازبکستان و با هدف تحکیم روابط پارلمانی و تسهیل ارتقای روابط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بین ۲ کشور انجام شده است.
قالیباف پیش از عزیمت به ازبکستان در جمع خبرنگاران اظهار داشت: بنده به دعوت رسمی رئیس مجلس قانون‌گذاری و مجلس عالی جمهوری ازبکستان به این کشور سفر می‌کنم. وی افزود: تأکید ما آن است که روابط ایران و ازبکستان در حوزه پارلمانی، اقتصادی، تجاری، سیاسی و فرهنگی توسعه یابد.
ایران و ازبکستان از لحاظ جغرافیایی ۲ کشور بسیار نزدیک به یکدیگر هستند اما روابط ما آنطور که مورد توقع و انتظارمان است، توسعه نیافته است. رئیس مجلس گفت: دیدارهایی با مقامات ازبکستان ازجمله رئیس‌جمهور و رؤسای مجالس ازبکستان خواهیم داشت همچنین نشستی هم با بخشی از تجار آنجا خواهیم داشت و به دنبال توسعه روابط پارلمانی و اقتصادی هستیم. 
قالیباف با بیان اینکه قطعا تقویت روابط پارلمانی در روابط بین ملت‌ها و دولت‌ها تأثیرگذار است، تصریح کرد: کرونا باعث افت روابط کشورها در سطح دنیا شد اما الان که شرایط بهتری از حیث شیوع بیماری کرونا در سطح جهان وجود دارد، می‌توانیم روابط را گسترش دهیم.
وی افزود: فرصت‌های ترانزیتی بسیار زیادی در ایران وجود دارد و بخش‌های خصوصی و دولتی کشور می‌توانند فعال‌تر شوند و ما به دنبال آن هستیم که بستر این کار را فراهم کنیم تا ارتباط پارلمانی و اقتصادی ۲ طرف گسترش یابد. قالیباف با بیان اینکه ازبکستان جزو کشورهای آسیای میانه و از کشورهای مؤثر در سازمان شانگهای است، تاکید کرد: ایران هم از سال آینده عضو دائم سازمان شانگهای خواهد بود و این سفر از این جهت بسیار حائز اهمیت است.
وی تصریح کرد: امنیت منطقه هم برای هر ۲ کشور بسیار مهم است و ازبکستان هم‌مرز افغانستان است و مبارزه با تروریسم و مواد مخدر مورد توجه هر ۲ کشور است. رئیس مجلس بیان داشت: همکاری‌های دوجانبه بین ایران و ازبکستان در این زمینه با این نگاه است که امنیت پایدار در افغانستان برقرار شود و دولت آینده افغانستان متشکل از اقوام مختلف باشد. 
 
* تبدیل شدن آمریکا به مجری سیاست‌های اسرائیل خطایی راهبردی است
رئیس مجلس شورای اسلامی همچنین در نطق پیش از دستور مجلس با اشاره به سفر رئیس‌جمهور آمریکا به منطقه، تصریح کرد: مجموعه شواهدی که اکنون در دست ما است نشان می‌دهد این سفر با کارسازی کامل صهیونیست‌ها انجام شده و رئیس‌جمهور آمریکا مجری برنامه‌ها و پروژه‌هایی است که رژیم صهیونیستی به عنوان اصلی‌ترین دشمن ملت‌های منطقه آن را حتی در حد جزئیات، طراحی و دیکته کرده است.
تبدیل شدن به مجری سیاست‌های اسرائیل در منطقه، یک خطای تاریخی و راهبردی از سوی رئیس‌جمهور آمریکا خواهد بود که قبل از هر کس، به ضرر دولت بایدن تمام خواهد شد. قالیباف اضافه کرد: بی‌احتیاطی در توسعه ناتو به شرق و نادیده گرفتن هشدارهای ژئوپلیتیک قدرتمند در این باره، منجر به آغاز جنگ اوکراین شد و اکنون نیز همان بی‌احتیاطی در قبال منطقه حساس خاورمیانه و خلیج‌فارس در حال رخ دادن است. 
رئیس قوه مقننه گفت: اسرائیل یک موجودیت سیاسی نامشروع و بی‌ثبات‌کننده است که حتی قادر به مدیریت محیط سیاست داخلی خودش هم نیست. اسرائیل، ته چاهی ایستاده است و آمریکا و دیگر کشورها را هم به افتادن در آن ترغیب می‌کند. ماهیت واقعی پیمان آبراهام چیزی جز این نیست. من امید چندانی ندارم که دولت آمریکا توان تشخیص تصمیم درست در این مقطع را داشته باشد، همچنان که در مذاکرات هسته‌ای نیز حداقل میزان عقلانیت را از خود نشان نداده است.
بنابراین از کشورهای همسایه که با ایران دارای تاریخ و آینده مشترک هستند، می‌خواهم نسبت به هر گونه برنامه آمریکایی- اسرائیلی که مشخصا هدف آن برهم زدن ثبات و نظم منطقه است، بشدت هشیار بوده و تبعات آن را به درستی و با دقت برآورد کنند. وی تاکید کرد: ایران یک تکیه‌گاه مطمئن و قابل اعتماد برای همه همسایگان خویش است اما به همان میزان در مقابل حفظ تعادل امنیتی منطقه حساس بوده و در دفاع از منافع این منطقه در مقابل هر نوع توطئه یا تلاش برای بی‌ثبات‌سازی تردید نخواهد کرد. 
 

**************

روزنامه خراسان**

چرا گسترش دیپلماسی دفاعی ضرورت دارد؟/ محمدصادق مرادی
 
جیک سالیوان مشاور امنیت ملی ایالات متحده روز گذشته در یک نشست خبری از فروش صدها پرنده هدایت پذیر از راه دور(پهپاد) با قابلیت حمل سلاح و برخی تسلیحات انتحاری ایرانی به کشور روسیه خبر داد.
گرچه صحت این خبر به طور رسمی و مستقیم تایید نشده است اما احتمالا با توجه به سفر هفته آینده پوتین به تهران و عدم موفقیت ایالات متحده در تحمیل نظرات خود به طرف ایرانی در مذاکرات هسته‌ای، طرف آمریکایی مجبور به انتشار این خبر  به صورت قطره‌چکانی برای فضا سازی علیه کشورمان شده است و شاید در هفته‌های بعد شاهد لفاظی‌های متوهمانه جدیدی از طرف آمریکا و ناتو درباره توانایی‌های دفاعی کشورمان باشیم.
در این بین،سخنگوی وزارت خارجه کشورمان نیز به ادعاهای مشاور امنیت ملی آمریکا درباره فروش فناوری‌های نوین ایرانی به روسیه واکنش نشان داد، واکنشی دیپلماتیک و حرفه‌ای تا جایی که ادعای مقام آمریکایی را نه رد و نه تایید کرده است. بر اساس این موضع‌گیری، اگر تسلیحاتی هم به روس‌ها داده شده باشد، به قبل از جنگ اوکراین  باز می‌گردد، اما واقعیت این است که  خبر فروش پهپاد به روسیه برای علاقه مندان و فعالان حوزه نظامی موضوع تازه‌ای نبود و درواقع از حالت "احتمال" خارج شده بود.درواقع ادعای فعالان این حوزه این است که در ماه‌های گذشته  که پروازهای ترابری پی در پی ایران به مقصد روسیه توسط سایت‌های عادی و غیرنظامی جهانی در حال رصد بوده،  نتیجه‌گیری درباره قرارداد تسلیحاتی بین ایران و روسیه به یک امر سهل و آسان تبدیل شده بود.
رشد و ترقی صنایع دفاعی جمهوری اسلامی ایران در دو حوزه خاص موشکی و پهپادی باعث شد از اواسط دهه اخیر مشتریان جدیدی با در نظر گرفتن بازار بزرگ و رقابتی فروش پهپاد در جهان با بازیگران فعالی چون رژیم اشغالگر قدس، چین، آمریکا، ترکیه و... به سمت ایران بیایند.
باید توجه داشت که سرفصل "دیپلماسی دفاعی" و "فروش تسلیحات نظامی" جزو اصلی‌ترین طرح‌های اقتصادی کشورهای قدرتمند جهان بوده و جمهوری اسلامی می‌تواند با ورود دقیق و گسترده به این حوزه درآمد هنگفتی را نصیب کشور کند و با سرمایه‌گذاری روی خطوط تولید بزرگ تر، سهم ویژه‌ای از رفع معضل اشتغال را به خود اختصاص دهد.
هم اکنون حدود 60کشور جهان صادر کننده سلاح هستند و در این میان خرید نظامی دومین قدرت نظامی جهان از جمهوری اسلامی ایران در صورت وقوع، در کنار شفاف‌سازی کیفیت فوق‌العاده تجهیزات ایرانی درواقع یک پیروزی بزرگ شناختی-رسانه‌ای محسوب می‌شود و امید است مسئولان امر در ستادکل نیروهای مسلح و وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح با درک این گزاره مهم، به بهترین شکل برداشت تبلیغاتی خوبی را در کلاس جهانی رقم بزنند، همان برداشتی را که ترکیه با پهپاد تماما مونتاژی "بایراقدار" در جهان به وجود آورد می‌توان با پهپاد تماما بومی "مهاجر6" به سمع و نظر جهانیان رساند.
حوزه توانمندی دفاعی و بازدارندگی جزو سرفصل‌های اصلی دولت‌ها برای امیدآفرینی در سطح ملی است. با توجه به این خرید مهم که احتمالا در یک مقیاس بزرگ و در حوزه‌های مختلف؛ آموزش، زیرساخت، مستشاری و... بسته شده است، نظر کشورهای مختلفی در دنیا به تجهیزات ایرانی جلب خواهد شد و احتمالا  این موضوع با توجه به طیف گسترده سلاح‌های قابل صادرات کشورمان به ویژه در حوزه پهپاد و موشک می‌تواند ما را در یک موقعیت مناسب برای  افزایش سرمایه جهت تقویت زیرساخت‌های صنعتی قرار دهد.
همچنین درصورت عقد این قرارداد راه برای مطالبه بیشتر از کشور روسیه برای خرید تجهیزات مورد نیاز کشور در حوزه جنگنده و... باز شده و اصطلاحا قدرت چانه‌زنی دیپلمات‌های دفاعی کشور در این مورد خاص افزایش ویژه داشته و بعد از خاطرات تلخ دهه 70 این طرف ایرانی خواهد بود که حرف‌های بیشتری برای گفتن خواهد داشت.
امید می‌رود تا مسئولان عالی کشور در صورت صحت گفته‌های سالیوان مبادله با فناوری‌های مورد نیاز و تسریع جدی و واقعی در تحویل دهی اقلام قراردادهای نظامی سال‌های اخیر را نیز مدنظر داشته باشند.

 

**************

روزنامه ایران**

مدپوشی در کشاکش عرفی گرایی و دین گرایی/ جمیله علم‌الهدی

دست‌کم دو رویکرد اجتماعی و اخلاقی به موضوع مد وجود دارد:
در رویکرد اجتماعی که خود واژه مد و مدپوشی تخته‌بند آن هستند، معلوم و مبرهن است که مد ماهیت اجتماعی دارد و اقتضای این نوع ماهیت وابستگی به نهاد‌های اجتماعی است. از این رو مد و مدپوشی به همه یا برخی عناصرمهم در نهادهای اجتماعی از جمله اقتصاد، سیاست، فناوری، زبان، تاریخ و... حساس می‌باشد.
در رویکرد اخلاقی پوشش و از جمله مدپوشی به اصطلاح moral relevant یا moral based است یعنی به باورهای اخلاقی فرد به خودی خود یا فرد در مقام عضویت یک گروه وابسته می‌باشد. مدپوشی حتی در همین رویکرد اخلاقی متضمن جنبه‌هایی از اجتماعی شدگی است و معمولاً متناسب با برخی اصول جهانشمول و برخی عادات اخلاق محلی شکل می‌گیرد.
از این‌رو هر یک از ما به تجربه درمی‌یابیم که فارغ از رویکرد و مبانی مدپوشی، هم مدپوشی حکایتگر باورهای اخلاقی و دینی و خصوصیات روانی افراد است و هم مد و پوشاک مثل سایر رفتارها یک زبان غیرگفتاری است و در واقع دغدغه‌ها، ارزش‌ها، سلیقه‌ها، ملاحظات مالی و عمومی و استقلال اخلاقی و شرایط و طبقه اجتماعی افراد را بیان می‌کند.
معمولاً بحث مد و پوشاک به‌طور مستقیم یا به‌طور غیرمستقیم به مطالعات حوزه اخلاق گره می‌خورد که در رشته‌های فلسفه اخلاق و فلسفه و جامعه‌شناسی مورد توجه قرار گرفته است. مثالی برای بحث‌های اخلاقی این است که مثلاً استدلال برای گزاره دروغ بد است به این ترتیب می‌شود که از نگاه اخلاق هنجاری فایده‌گرا دروغ بد است چون متضمن کاهش فایده و افزایش ضرر دیگران است.
از منظر اخلاق وظیفه‌گرا دروغ بد است چون متضمن نفی فرمانی از فرمان‌های عقل خود بنیاد کانتی یا اصل جهانشمولی آن است. از منظر اخلاق خداباورانه دروغ بد است چون متضمن دشمنی با خداست.
چالش مهم این عصر و در تمام جامعه‌ها برای مد و مدپوشی عرفی‌گرایی و دین‌گرایی است که در قالب چالش حجاب و بی‌حجابی ظهور گسترده‌ای پیدا کرده است. در سمت عرفی‌گرایی که نویسندگان و فعالان اجتماعی مخالف با سیاست دینی قرار می‌گیرند هر چند دین را به عنوان یک امر اجتماعی اثر‌گذار می‌بینند مفروضاتی وجود دارد.
استقلال انتولوژیک اخلاق از دین یعنی هر چند در دین باوران اخلاق به لحاظ روانشناختی بر علایق دینی استوار می‌شود ولی ابتنای وجودشناختی اخلاق بر دین ناموجه است چون به غلبه خواست الهی بر شهودات اخلاقی و بدیهیات اخلاقی ما منجر می‌شود و به پیروی کامل از همه فرامین الهی حتی مواردی که با فهم عرفی و عقل عرفی ما ناسازگار است منجر می‌شود.
اغلب به کودک آزاری یا قتل یا مواردی از این قبیل اشاره می‌کنند.
دیالوگ شهودات اخلاقی با فهم روشمند و سازوار از دین یا متن مقدس جهت اعتبار بخشی به روایت ما یا برداشت ما از متن مقدس لازم می‌باشد. در اینجاست که دو شیوه در پیش می‌گیرند؛ یکی شیوه رابرت آدامز که بر پیروی از خدای مهربان تأکید دارد و دیگری شیوه جان رالز که بر موازنه متأملانه و واکاوی مبادی و مبانی شهودات اخلاقی تأکید دارد.
عدم تعین انتولوژیک ارزش‌های اخلاقی توسط خداوند که در واقع بر تفاوت در دو نوع الهیات یعنی خدای دئیستی یا نامتعین و غیرشخصی و خدای ادیان ابراهیمی یعنی شخص عالم قادر، صاحب اراده، صاحب جود و... تمرکز دارد.
ضرورت سازگاری معرفت شناختی متن مقدس یا دین با امور جهانشمول (دستاوردهای بشر، حقوق بشر)
نتیجه خطرناک: اخلاق سکولار با فرامین خدا در دین همپوشی دارد. مثال: عدالت فعل خداست و متعلق آن نمی‌تواند با فهم عرفی از عدالت یا امر اخلاقی ناسازگار باشد (کودک آزاری یا قتل و...) و اگر سازگاری نداشته باشد (مثل حدود زنا، قصاص و...) بسته به مورد فرد خداباور باید تصمیم اخلاقی بگیرد و برای این کار لازم است شهودات اخلاق عرفی را با فرامین الهی به دیالوگ بگذارد.
برای واکاوی مبانی و مبادی شهودات اخلاقی که در نظریه «موازنه متأملانه جان رالز» ضرورت و اهمیت دارد ما به فهرستی از ارزش‌های جهانشمول اخلاق عرفی نیاز داریم تا بتوانیم با موقعیت خاصی که برای یک رفتار اخلاقی برای ما پیش می‌آید و با هرمنوتیک خاصی که در متن فرمان الهی به نحو روشمند و سازوار برقرار می‌کنیم به تصمیم اخلاقی دست پیدا کنیم.
وفا، سپاس، بی‌آزاری، بهسازی خویشتن، عدالت مهربانی و کرامت انسان در زمره ارزش‌های جهانشمول و عرفی است که می‌تواند به‌طور اولیه یا در ترکیب با یکدیگر و اشتقاق ارزش‌های مشتق مبنای سازگاری یا اعتبار روایت‌ها یا برداشت‌های ما از دین یا کتاب مقدس باشد. البته این همه خاص فرد خداباور و متدین هست. فرد خداناباور چه؟ هیچی می‌تواند تابع عوامل روانی یا اجتماعی و تجربه‌های خود باشد، در هر صورت اگر خدا نباشد همه چیز مجاز است. (ایوان در رمان برادران کارامازوف، نوشته داستایوفسکی).
در رویکرد اجتماعی هرچند پوشش موضوع جذاب بسیاری از مطالعات تاریخی، جغرافیایی و باستان‌شناسی بوده و هست ولی مطالعات بسیار مهم و اساسی و آینده‌گرا و ناظر به عمل فرهنگی در حوزه مد و مدپوشی ذیل رویکرد اقتصادی و صنعتی توسعه یافته است. اینجاست که نوعی خلأ فرهنگی در سیاستگذاری آموزش و تحقیقات و همچنین در حوزه سیاستگذاری علم و فناوری پدید آمده است.
یکی از مفروضات شایع میان نخبگان، محققان و معلمان همین تصور غلط درباره رابطه یکسویه علم و فناوری با فرهنگ و جامعه است. هرچند دوران نسبتاً طولانی از مطالعات جامعه‌شناسی علم و فناوری می‌گذرد و در دانشگاه‌های ما تحقیقات خوبی در این زمینه شده ولی همچنان با یک خلأ نظری عمیق درباره تأثیر‌گذاری زیست‌بوم فرهنگی بر تحقیقات و فناوری همچنین بر آموزش و پژوهش‌های ناظر به آموزش و تربیت روبه‌رو هستیم. این خلأ نظری ما را با مشکلات عمیقی در حوزه سیاستگذاری عمومی و از جمله سیاستگذاری در حوزه مد و پوشاک روبه‌رو ساخته است.
سلطه رویکرد اقتصادی در مطالعات آینده نگر و ناظر به عمل بخشی به تاریخ استعمارزده علم و فناوری در ایران مربوط می‌شود و بخشی با غفلت از تحول بنیادین در برنامه‌های توسعه در ایران رابطه دارد.
چالش بزرگ و مهم ساختار متکثر مراکز علمی و نهادهای تربیتی است. خانواده، مدرسه، دانشگاه و تقریباً تمام بازار کالاهای فرهنگی به مواجهه عقلانی و متعهدانه با جریان‌های مد و پوشاک نیاز دارند.
ولی متأسفانه به چند دلیل همچنان مانعی بزرگ در برابر چنین مواجهه عقلانی و متعهدانه وجود دارد. برخی از این دلایل عبارتند از: دانش ترجمه‌ای، شبه دانش‌های بازاری، فناوری‌های تربیتی غیر بومی و از همه مهمتر خلأ نظری، در شرایط بی‌مرزی حوزه فرهنگ و همچنین چالش بزرگ روزمرگی در فرایندها و تکثر ساختاری است که گرچه در دولت‌های پیشین هم بوده ولی در این دولت انباشته شده و به زایش نگرانی‌ها و افزایش دغدغه‌های فرهنگی در میان گروه‌های اجتماعی دامن می‌زند.
 

**************

روزنامه شرق**

پیوند ظرفیت‌های داخلی و خارجی صنعت نفت/ علیرضا سلطانی

‌امضای تفاهم‌نامه توسعه یکپارچه میدان مشترک نفتی آزادگان بین شرکت ملی نفت ایران، بانک‌ها و شرکت‌های اکتشاف و تولید در هفته گذشته که با حضور مقامات ارشد دولت سیزدهم صورت گرفت، با واکنش‌های زیادی مواجه شد.
موافقان این اقدام را گامی مثبت در راستای شکست بن‌بست سرمایه‌گذاری در صنعت نفت در شرایط تحریم با استفاده از ظرفیت‌های داخلی تلقی کرده‌اند که می‌تواند علاوه بر خنثی‌کردن تحریم‌ها، به افزایش قدرت و توان رقابتی صنعت نفت کشور کمک کند.
در مقابل منتقدان علاوه بر تشکیک نسبت به اجرائی‌شدن این طرح به دلیل محدودیت‌های اقتصادی، اداری و فنی، صرف اجرای این طرحبر مبنای ظرفیت‌های داخلی را به سود صنعت نفت به‌طور عام و میدان نفتی آزادگان به‌طور خاص نمی‌دانند. با تدقیق در دیدگاه موافقان و مخالفان می‌توان به دیدگاهی واقع‌بینانه و کارشناسانه در این زمینه رسید.

واقعیت این است که امضای تفاهم‌نامه توسعه یکپارچه میدان نفتی آزادگان نخستین گام در جهت توسعه میدان نفتی آزادگان است؛ میدانی که لقب یکی از بزرگ‌ترین میدان‌های نفتی دنیا را یدک می‌کشد و به لحاظ مشترک‌بودن با عراق از حساسیت بالایی برای صنعت نفت و مدیریت آن برخوردار است.

این میدان و توسعه آن در طول دو دهه گذشته دغدغه اصلی دولت‌ها و به تبع آن مدیران صنعت نفت به شمار می‌آمده و هریک تلاش داشته‌اند با فعال‌کردن آن، سابقه‌ای مثبت در کارنامه مدیریتی خود ثبت کنند که البته تاکنون این مهم کمتر محقق شده و این میدان در کشاکش مسائل مدیریتی و سیاسی داخلی و خارجی از اهداف و برنامه‌های توسعه‌ای صنعت نفت بسیار عقب مانده است. به‌طور طبیعی مانع اصلی در بن‌بست توسعه‌ای میدان نفتی آزادگان، تحریم‌های اقتصادی یک دهه اخیر بوده است.

تداوم شرایط تحریمی و مبهم‌بودن آینده این شرایط به لحاظ تداوم یا رفع، توسعه میدان‌های نفتی از جمله میدان نفتی آزادگان را در مخاطره قرار داده است. از سوی دیگر یکی از معضلات و مشکلات ساختاری صنعت نفت ایران با وجود قدمت بیش از 110 سال، ضعف ظرفیت‌های داخلی اقتصادی، فنی و مدیریتی این صنعت بوده و هست به گونه‌ای که توسعه این صنعت همواره به عوامل و متغیرهای خارجی وابسته بوده است.‌ در طول بیش از یک قرن گذشته کمتر صنعت نفت به ظرفیت‌های داخلی برای توسعه خود نگاه کرده و در عین حال تلاشی در جهت ایجاد و تقویت ظرفیت‌های داخلی به‌خصوص در شرایط بالابودن درآمدهای نفتی نداشته است.

صنعت نفت ایران در طول دهه‌های گذشته همواره برای حرکت توسعه‌ای خود نگاه به خارج داشته که تا حدودی با توجه به ماهیت سرمایه‌بربودن بالا و سطح بالای تخصص‌های فنی و مهندسی این صنعت و کیفیت پایین ظرفیت‌های داخلی در این حوزه‌ها طبیعی به نظر می‌رسد.

اما واقعیت این است که شرایط سیاسی حاکم بر کشور در طول دهه‌های اخیر که همواره آن را در وضعیت حساس، بی‌ثبات و ناپایدار قرار داده، باعث شده نه شرکت‌های نفتی داخلی ریسک بهره‌گیری از ظرفیت‌های داخلی را حتی به قیمت به‌تأخیرافتادن توسعه طرح‌ها و ازدست‌رفتن فرصت‌های اقتصادی، بپذیرند و نه بانک‌ها، شرکت‌ها و فعالان اقتصادی جرئت و ریسک حضور در طرح‌های توسعه‌ای صنعت نفت را قبول کنند؛ بنابراین ایجاد پیوند میان ظرفیت‌های داخلی و صنعت نفت نیازمند یک جرئت و شجاعت در سطح کلان بوده که کمتر می‌توان آن را سراغ گرفت. تداوم شرایط تحریمی و تأخیر طولانی در اجرای طرح‌های توسعه‌ای خصوصا در بخش بالادستی، به اجبار زمینه پیوند میان ظرفیت‌های داخلی و صنعت نفت را در سال‌های اخیر فراهم کرده که این موضوع با توجه به اعتقاد نسبی مدیران اقتصادی و نفتی در دولت سیزدهم به تحقق آن، با انگیزه و جدیت بیشتری دنبال می‌شود.

 ...بنابراین بازشدن درهای صنعت نفت به روی شرکت‌ها و بنگاه‌های مالی و صنعتی کشور با لحاظ هزینه‌های آن، اتفاق قابل دفاع، بزرگ و لازمی برای صنعت نفت محسوب می‌شود. اما این اتفاق برای ارتقای توان رقابتی صنعت نفت و کاهش آسیب‌پذیری‌های آن کافی به نظر نمی‌رسد. توسعه صنعت نفت در گرو فعال‌بودن و فعال‌شدن توأمان ظرفیت‌های داخلی و خارجی صنعت نفت است. بدون بهره‌گیری از ظرفیت‌های مالی، فنی و مدیریتی بین‌المللی، ظرفیت‌های داخلی امکان ظهور و بروز در صنعت نفت ندارند.

در مقابل با فعال‌شدن ظرفیت‌های بین‌المللی، ظرفیت‌های داخلی از طریق مشارکت در طرح‌های توسعه‌ای، می‌تواند از توان رقابتی بالایی برخوردار شود.

علاوه‌براین، مشکل اصلی کنونی صنعت نفت فقط منابع مالی نیست بلکه مهم‌ترین متغیر در توان رقابتی صنعت نفت ایران، فناوری‌های نوین است که با توجه به عبور عمر میادین و چاه‌های نفت و گاز از نیمه و تقلیل فشار چاه‌های نفت و گاز، از اهمیت بالایی برخوردار است؛

بنابراین اگرچه در کوتاه‌مدت و به صورت موقت فعال‌کردن ظرفیت‌های داخلی برای اجرای طرح‌های توسعه‌ای واجد اهمیت است، اما توسعه صنعت نفت در بلندمدت و با اهداف توسعه‌ای و پیشرانی، مستلزم فعال‌کردن شرکت‌های خارجی برای حفظ و ارتقای جایگاه ایران در صنعت جهانی انرژی‌های هیدروکربوری، افزایش توان رقابتی در برابر دیگر کشورهای تولیدکننده نفت و گاز، حفظ جایگاه در سازمان‌های بین‌المللی و مهم‌تر بالابردن قدرت چانه‌زنی در معادلات و تعاملات سیاسی و امنیتی بین‌المللی است.

 

**************************************************************

نام:
ایمیل:
نظر: