صبح صادق >>  پرونده >> پرونده
تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۲  ، 
شناسه خبر : ۳۵۹۲۷۸
فاطمه حاج رحیمی(فرزند شهید): 
 مردی را قربانی درگاهت کردیم که ذکر و نام تو اولویت روز و شب او بود؛ مردی که دوربین به دنبال او و او فراری بود، چون می‌دانست که تو می‌بینی و دیگر چه حاجت به دیدن دیگری. او عالم را محضر تو می‌دانست.
از همان اوایل جوانی که وارد سپاه شد، هدفش فدا شدن در راه تو بود.
تویی که ‌ ۵ صبح برای امر تو بیرون رفتن و تا پاسی از شب نیامدنش را دیدی و مجاهدت‌های ۴۵ ساله او را در همه جبهه‌های نبرد مشاهده کردی. مناجات‌های او، دائم‌الوضو بودن او در هر حالتی و مناجاهات‌های بعد اذانش را تو دیدی،  انگار صدای تو را می‌شنید که اینگونه بی‌تاب لبیک می‌شد.
او برای تو از هر چه داشته بود گذشت؛ از خانواده، تفریح و زندگی عادی. خدایا تو دیدی نبودن‌های بسیارش را.
من نمی‌دانم شب آخر در حرم سه ساله امام حسین(ع) به تو چه گفت؟ «وقتی دم در ورودی نشست و هر چه گفتند داخل نیامد و به شوخی گفت: «مگر نمی‌دانید شهدا را از ته مجلس می‌چینند؟»
 
محسن حاج رحیمی(فرزند شهید): 
یکی از روحیاتش این بود که انس با جوانان را خیلی دوست داشت، خوش اخلاق و خوش برخورد بود، با وجود اینکه مربی نظامی و سختگیر در آموزش بود. خیلی به بیت‌المال توجه می‌کرد، خاطرات زیادی از این رعایت بیت‌المال داریم. حتی ایشان وصیت کرد ذره‌ای از بیت‌المال برای تشییع و تدفین و مراسمات‌شان خرج نشود و همه را خودمان پرداخت کنیم.
به ما گفتند با وجود اینکه از فرماندهان بلندپایه نیرو بود، پیگیر حقوق و مزایا نبود و حقوقش حتی از برخی نیروهای زیر دستش خیلی پایین‌تر بود.
بر نماز اول وقت تأکید داشت و هرجا که بود موقع اذان دنبال مسجد می‌گشت و تأکید داشت مساجد باید پر از جوانان شود.