صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۶ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۲  ، 
شناسه خبر : ۳۵۶۳۸۵

ملت شتاب‌دهنده مجلس شتاب‌دهنده می‌خواهد! 

دکتر محمدحسین محترم
۱- ملت ایران با حضور میلیونی خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال یک‌بار دیگر نشان داد که یک «ملت شتاب‌دهنده» و پیشرو است و بر عهدی که با روح خدا بسته‌، همچنان استوارتر از قبل ایستاده است. از سوی دیگر مردم‌، با این «حضور باشکوه بهمنی» خود نوید‌دهنده یک «مشارکت پرشور اسفندی» بودند! انقلاب اسلامی که در ۲۲ بهمن ۵۷ متولد شد به فرمایش رهبر معظم انقلاب در همه زمینه‌ها «برای جلوگیری از رکود و کندی و سستی و یا بازگشت به عقب نیاز به شتاب‌دهنده دارد». کما اینکه تاکنون نیز با همین «حضور شتاب‌دهنده مردم» و با وجود شتاب‌دهنده‌های مؤمن از شهید رجایی تا شهید سلیمانی و از دانشمندان موشکی و هسته‌ای و پزشکی و نانو و هوافضا و هوش مصنوعی تا جوانان پرتلاش در عرصه‌های مختلف‌، انقلاب اسلامی به حیات خود ادامه داده و اکنون در گام دوم انقلاب آنچنان سترگ و تنومند شده که هیچ باد و طوفان و بحرانی نمی‌تواند آن را تکان بدهد. لذا مردمِ همیشه در صحنه ایران در بین ملل جهان خاص و ملت ایران «ملت خواص» است که توانسته‌اند با حضور حماسی خود به عنوان «عِمادُ الدّین» و «العُدَّهًْ لِلاَعداء»، کشور و اسلام را در بزنگاه‌های مهم حفظ کنند، آن‌گونه که در بزنگاه ۲۲ بهمن امسال با «فهم مسائل و شناخت جبهه‌بندی دوست و دشمن» و «عدم تبعیت از جوّ و فضاسازی‌ها»، خاص بودن میلیونی خود و به فرمایش رهبری «اراده خود برای اداره کشور بر اساس الگوی اسلام» را یک‌بار دیگر به رخ دوست و دشمن کشاندند و از یک طرف ثابت کردند برخلاف برخی خواص، «حال فعلی» آنها با «حال قبلی» آنها فرق نکرده و از طرف دیگر ثابت کردند برخلاف خواصی که نتوانستند القاب و اعتباری که امام و انقلاب به آنها داده بود حفظ کنند، الحق همچنان شایسته این سخن حضرت امام (ره) هستند که فرمودند «من با جرأت مدعی هستم که ملّت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت عهد رسول‌الله و امیرالمؤمنین و حسین بن علی می‌باشند. امروز می‌بینیم که ملت ایران چه فداکاری‌ها می‌کنند و چه حماسه‌ها می‌آفرینند و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده، و ما همه مفتخریم که در پیشگاه چنین ملتی می‌باشیم». اگر ملت ایران به عنوان پیشرو، انقلاب تاریخی خود را رقم نمی‌زد، قطعا اکنون نیز وضع ملت‌ها و حکومت‌ها و دولت‌های دیگر به گونه‌ای دیگر بود. اینکه مردم در گوشه‌گوشه جهان از آسیا گرفته تا آفریقا و از اروپا تا خود آمریکا بیدار شده و هسته‌های مقاومت را تشکیل داده‌اند و در مقابل سیاست‌های نظام سلطه قد علم می‌کنند، و دولت‌های گوناگون با جرات گرفتن از شجاعت جمهوری اسلامی در مقابل غرب مستکبر و سیاست‌های یکجانبه‌گرایانه آمریکا ایستاده‌اند، همه به علت الگو شدن و نقش پیشرو و شتاب‌دهنده ملت ایران است و همه مدیون انقلاب مردم ایران هستند.
۲- رهبر معظم انقلاب «بیان صریح حقایق»‌، «پرهیز از دوپهلوگویی و سخنان تردیدآمیز»، «عدم تبعیّت از جو و فضاسازی‌ها»، «شجاعانه و بهنگام و با فکر و شناخت و قدرت تشخیص عمل کردن»، «فهم مسائل و شناخت جبهه‌بندی دوست و دشمن» و «توجّه به دنیای مردم و آینده کشور» را از جمله شاخص‌های خواص شتاب دهنده برشمردند. اینها همه از جمله شاخص‌هایی است که ملت ایران دارد و نمایندگان این ملت نیز باید داشته باشند تا بتوانند شتاب‌دهنده دولت و جامعه باشند و مجلس آینده را به «مجلس شتاب‌دهنده» برای حل مشکلات کشور تبدیل کنند. نمایندگانی که برای حل مشکلات کشور دچار شک و تردید و نگاهشان به خارج از کشور نباشد. به فرمایش امام (ره): «از یک آدمی که علاقه به شکم و مال و منال و جاه و امثال اینها دارد، این کارها نمی‌آید... آن روزی که رئیس‌جمهور و مجلسیان خوی کاخ‌نشینی پیدا کنند و از خوی ارزنده کوخ‌نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم»! لذا بزنگاه حساس انتخابات ۱۴۰۲هم مثل انتخاب دولت شتاب‌دهنده سیزدهم‌، وقت دیگری برای «عملِ بهنگام و با فکر و شناختِ» «ملت خواص» در جهت نجات کشور از خطر نئولیبرال‌های اقتصادی و برای «خواص ملت» درجهت برطرف کردن تردیدافکنی‌ها برای«حضور پرشور مردم» در انتخابات است. رهبر معظم انقلاب وظیفه «خواص ملّت» و «عناصر مؤمن و انقلابی و دارندهِ قدرت تحوّل‌آفرینی و پیش‌برندگی» به عنوان «شتاب‌دهندگان حقیقی جامعه» را «جهاد تبیین و خنثی کردن تردیدافکنی و شک‌آفرینی بدخواهان» دانستند و تاکید کردند اگر به این وظیفه عمل نکنند‌، نتیجه‌اش «ضربه‌های تاریخی به اسلام و مردم» خواهد بود که در طول تاریخ اسلام نمونه‌های فراوانی وجود دارد. 
لذا: اولا مصداق اتمّ و اکمل این سخن رهبر معظم انقلاب در عصر ما حضرت امام خمینی(ره) است که با نقش بی‌بدیل شتاب‌دهنده خود از خرداد ۴۲ تا بهمن ۵۷ جامعه ایران را هدایت و مردم را به حرکت در آورد و بزرگ‌ترین و ماندگارترین انقلاب دنیا در طول تاریخ را رقم زدند و تا خرداد ۶۸ در لحظات حساس با تصمیمات بهنگامِ سرنوشت‌ساز و خطیر مردم و کشور را از خطرات و توطئه‌های گوناگون نظام استکباری آمریکا نجات دادند و اسلام ناب محمدی و وحدت و انسجام ملی و مردم‌سالاری دینی و روحیه استکبارستیزی و مقابله با اسلام آمریکایی و دفاع از مظلومان و محرومان را در مردم نهادینه کردند و نهایتا چه زیبا فرمود «ما همه شعارهایمان را با عمل محک زده‌ایم، شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیده‌ایم، و شعار مرگ بر آمریکا را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمان در تسخیر لانه فساد و جاسوسی آمریکا تماشا کرده‌ایم...و خداوند را شکر که هر نقشه که کشیدند و هر‏‎ ‎‏توطئه که چیدند، ملت فداکار را منسجم‌تر و ‎‏مستحکم‌تر نمود».«قدرت تحول‌آفرینی و پیش‌برندگی» حضرت امام (ره)در تربیت عناصر شتاب‌دهنده در جهان آنچنان بی‌بدیل است که ملت‌های منطقه و جهان اسلام و دنیا را نیز تحت تاثیر اندیشه‌های والای الهی قرار داد‌، آن‌گونه که فرمود «صدای اسلام‌خواهی مردم در آمریکا و اروپا و آسیا و آفریقا یعنی در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست». لذا این سخن رهبری همان سخن امام عظیم‌الشان است که گوشزد کردند: «اگر خدای نخواسته اسلام در ایران سیلی بخورد، بدانید که در همه دنیا سیلی خواهد خورد؛ و بدانید که به این زودی دیگر نمی‌تواند سرش را بلند کند. حفظ اسلام در ایران الآن یک تکلیف بسیار بزرگی است که از همه تکالیف بالاتر است، و حفظ اسلام در ایران به وحدت و حضور مردم در صحنه است».
ثانیا؛ بعد از امام (ره) نیز خود مقام معظم رهبری بی‌نظیرترین شتاب‌دهنده جامعه هستند که «شجاعانه و بهنگام» و با «قدرت تشخیص درست» تردیدافکنی‌ها را خنثی و اولویت‌ها و مسائل اصلی را برای ملت ایران تبیین و جریانات سیاسی را از حاشیه‌سازی و تردیدافکنی و مسئولان کشور را از خطای محاسباتی پرهیز داده‌اند و جامعه را به سوی قله‌ها هدایت کردند و به فرمایش امام(ره) همچون «راهنمایی دلسوز در صحنۀ انقلاب آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین‌انداز است» و همین بس که دشمنان اعتراف دارند «تا زمانی که آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران است، باید دانست که اجرای هر برنامه‌ای علیه جمهوری اسلامی نتیجه نمی‌دهد و شاید در دنیا هیچ رهبری نباشد که به اندازه آیت‌الله خامنه‌ای برای مسائل جاری جهان اهمیت داشته باشد». لذا نتیجه این رهبری شتاب دهنده این است که فرمودند «کشور از گردنه‌ها و مسیرهای سخت و بخش زیادی از مسیر با وجود شیب‌ تند عبور کرده و به قله‌ها نزدیک شده‌ایم‌، بنابراین امروز روز ناامیدی نیست بلکه روز شوق و امید و حرکت است».
 ثالثا؛ مصداق دیگر این سخنان رهبر معظم انقلاب‌، فرمانده بین‌المللی مبارزه با تروریسم، شهید سلیمانی است که با نجات منطقه و جهان اسلام از دست داعشی‌های آمریکایی- وهابی نه‌تنها در جامعه ما بلکه در جهان اسلام و جامعه جهانی به یک شتاب‌دهنده وصف‌ناپذیر تبدیل و اکنون شهید سلیمانی از ژنرال سلیمانی شتاب‌دهنده‌تر شده است. این شتاب‌دهنده بین‌المللی نیز تاکید می‌کند «جمهوری اسلامی امروز حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند و اگر دشمن این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید». آیت‌الله مصباح را نیز باید از جمله خواص شتاب‌دهنده جامعه برشمرد که توانست در طول حیات بابرکت خویش با تبیین مبانی و اندیشه سیاسی اسلام انقلابی موجب رویش‌های ارزشمندی شود و از انحراف و ریزش جوانان جلوگیری کند‌، از جمله در دورانی که دشمن تلاش داشت به نام اصلاحات و پلورالیسم دینی جامعه را به انحطاط بکشاند اما این عالم وارسته با سخنرانی‌های تبیین‌گرایانه خود این نقشه دشمن و تردیدافکنی‌ها را خنثی کرد و شتاب‌دهنده جوانان به سوی آرمان‌های انقلاب اسلامی شد. 
رابعا؛ گرچه مصادیق فراوانی از عناصر مؤمن و انقلابی در اقشار مختلف با اسم و رسم و یا گمنام و بدون ادعا وجود داشته و دارند که نه خود دچار شک و تردید شدند و نه گذاشتند جامعه دچار شک و تردید شود، اما متاسفانه برخی هم بودند و هستند که جاهلانه و یا خائنانه نه‌تنها به وظیفه خود عمل نمی‌کنند‌، بلکه با کمک امپراطوری رسانه‌ای دشمن بخصوص فضای مجازی تلاش داشتند و دارند در بزنگاه‌های مهم مثل انتخابات همچون فتنه ۸۸ مردم را دچار شک و تردید کنند. آن‌گونه که رهبری هشدار دادند «هدف دشمن این است که خواص با گرفتار شدن به تردید و تعلل و جذب شدن به چرب و شیرین دنیا، در بزنگاه‌ها و مواقع حساس، کار لازم و نقش شتاب‌دهندگی خود را انجام ندهند»!

بنزین در بن بست؟!

مهدی حسن زاده
حالا دیگر در ماجرای بنزین پای میلیاردها دلار در میان است. سیر صعودی نمودار مصرف بنزین کار را به جایی رسانه که به گفته وزیر اقتصاد، میلیاردها دلار صرف واردات این فرآورده نفتی می شود. ناترازی بنزین معضلی است که در دهه های گذشته همواره اقتصاد ایران را تهدید کرده است. به ویژه در شرایط تحریمی همواره ترس از تحریم واردات بنزین و تصور شکل گیری صف خودروهای بدون بنزین معطل در جایگاه های سوخت، این هراس را ایجاد می کرد که با کمبود بنزین چه تبعاتی را تحمل خواهیم کرد. هرچند در سال های گذشته توانستیم با روش هایی از جمله تولید بنزین بی کیفیت پتروشیمی و البته به سرانجام رساندن پالایشگاه بزرگ ستاره خلیج فارس، نه تنها واردات بنزین را متوقف کنیم که صادرات بنزین نیز داشته باشیم. در همین زمینه آمارها نشان می دهد که در پی گسترش روزافزون استفاده از خودروهای شخصی، پایین ماندن قیمت بنزین، روند کند اسقاط خودروهای فرسوده و پر مصرف و ... این ناترازی در حال گسترش است. گزارش مرکز پژوهش های مجلس حاکی است که در سال 1402 ناترازی بنزین در ایران به رقم 10 میلیون لیتر در روز رسیده که سالانه خسارتی 3 میلیارد دلاری به کشور وارد می کند. چیزی در حدود درآمد فروش یک ماه نفت ایران. این در حالی است که براساس آمار گمرک کشور ما در سال 99 جزو کشورهای صادرکننده بنزین بود و حدود 3 میلیارد دلار بنزین صادر کرده است. در واقع باید گفت افت 6 میلیارد دلاری درآمد ارزی بنزین، نیمی از افزایش درآمد دولت از صادرات نفت و بی‌اثرسازی تحریم‌ها را با خود خنثی کرده و از سر سفره مردم برداشته است. همچنین با تداوم روند فعلی، پیش بینی می شود که ایران در 10 سال آینده نیازمند سالانه 25 میلیارد دلار واردات بنزین خواهد بود. در چنین شرایطی دو دسته راهکار پیش روی ماست. یک دسته راهکارهای قیمتی است که خیلی راحت و ساده مسئله را در افزایش قیمت بنزین می بیند. یک دسته نیز راهکارهای غیرقیمتی است که توسعه سی ان جی، کاهش مصرف سوخت خودروهای داخلی و توسعه حمل و نقل عمومی از مصادیق آن است. سهمیه بندی نیز که در حال حاضر انجام می شود، روشی تلفیقی است. اگر بخواهیم یک نمونه از اقدامات قیمتی را نام ببریم که بدون پیوست رسانه ای و سیاسی لازم انجام شد، افزایش قیمت بنزین در آبان 98 بود که تبعات سیاسی و امنیتی آن نحوه افزایش قیمت بنزین روشن است. اکنون نیز با وجود تورم سنگین از آن زمان تاکنون و روند افزایش قیمت ها، به دلیل تبعات آن گرانی، سیاست گذار ترجیح می دهد سراغ افزایش قیمت نرود. از سوی دیگر اقدامات غیرقیمتی هم زمانبر است و هم اثر محدودی دارد. در چنین شرایطی سیاست گذار زمانی که با تشدید فشار مالی واردات بنزین مواجه می شود و در شرایطی که زمان را از دست داده است، هیچ راهی جز گران کردن ندارد. غفلت از اقدام به موقع در مدیریت مصرف بنزین و تعلل در استفاده از راهکارهای غیرقیمتی و تلفیقی نظیر طرح «بنزین برای همه» که به صورت آزمایشی در کیش انجام و سپس بایگانی شد، موجب می شود بار دیگر تنها گزینه پیش رو گران کردن بنزین باشد. به نظر می رسد باید هر چه سریع‌تر تصمیمات عاجلی برای بنزین گرفته شود. اقدامات ضربتی برای توسعه سی ان جی می تواند شیب افزایش احتمالی قیمت بنزین را کمتر کند. همچنین اقدامات رسانه ای برای تبیین شرایط کشور و هزینه ای که بابت واردات بنزین می دهیم می تواند در توجیه افکار عمومی موثر باشد اما در هر حال، خروج از انفعال در تصمیم گیری بنزینی و فاصله گرفتن از اقدامات دقیقه نودی در این زمینه ضروری است.
 
تأثیر مشارکت بر ثبات سیاسی
حسین عبداللهی‌فر
حضور مردم در پای صندوق‌های رأی به عنوان عالی‌ترین سطح مشارکت سیاسی یکی از گویاترین و معتبرترین ملاک‌ها و معیار‌های ارزیابی ثبات سیاسی در هر نظام سیاسی به حساب می‌آید، چراکه از یک طرف امکان سنجش کمی دقیق میزان ثبات سیاسی را فراهم ساخته و از سوی دیگر روشن کننده وزن و وضعیت متغیر‌های اصلی ثبات سیاسی محسوب می‌باشد که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:

اعتماد سیاسی: مشارکت سیاسی بیانگر میزان اعتماد مردم به نظام سیاسی است. اگر اعتماد سیاسی وجود نداشته باشد کسی پای صندوق رأی حضور پیدا نمی‌کند. اولین پیام با ارزش هر رأیی که به صندوق‌ها ریخته می‌شود پیام اعتماد به نظام برگزار کننده انتخابات، مجریان و ناظران آن است. از همین رو، میزان آرا را ضریب پشتیبانی مردم از حاکمیت تعبیر کرده و به آن قدرت واقعی می‌بخشد. 
در نظریه‌های اعتماد سیاسی در پنج نوع حمایت مردمی انعکاس می‌یابد که عبارت‌اند از: حمایت از اجتماعات سیاسی، حمایت از قانون اساسی، حمایت از دموکراسی، حمایت از نهاد‌های حاکمیتی، حمایت از شخصیت‌های سیاسی که خوشبختانه در نظام جمهوری اسلامی ایران در همه اشکال قابل مشاهده است، اما دشمنان انقلاب اسلامی تلاش می‌کنند تا با کاهش حضور مردم در پای صندوق‌های رأی که قابل شمارش می‌باشد مدعی کاهش اعتماد سیاسی به نظام اسلامی شوند. 
سرمایه اجتماعی: همان‌گونه که مشارکت سیاسی تبیین کننده اعتماد سیاسی می‌باشد، اعتماد سیاسی نیز بیانگر میزان سرمایه اجتماعی نظام‌های سیاسی به حساب می‌آیند. سرمایه اجتماعی معتبرترین معیار پشتوانه مردمی هر نظام سیاسی به حساب می‌آید. در نظام مردم سالار دینی حضور مردم باورمند و معتقد به مبانی دینی نظام در پای صندوق‌های رأی نه تنها میزان حمایت و پشتیبانی مردمی آن را نشان می‌دهد بلکه تبیین کننده خاستگاه دینی و رویکردی ارزشی آن نیز به حساب می‌آید. 
هنجارپذیری سیاسی: مشارکت سیاسی علاوه بر مشخص کردن اعتماد سیاسی و سرمایه اجتماعی نظام سیاسی، میزان پذیرش هنجار‌های سیاسی آن نظام را نیز نشان می‌دهد که به لحاظ ارزش گذاری در عالی‌ترین سطوح هنجاری قرار دارد. به ویژه آنکه عدم رعایت قوانین و هنجاری سیاسی در کشور‌هایی مانند جمهوری اسلامی ایران هزینه‌ای نیز در بر ندارد؛ لذا وقتی فردی به پای صندوق رأی می‌رود درواقع هنجار‌های سیاسی آن نظام را در بالاترین سطح رضایتمندی پذیرفته است. 
رضایت عمومی و کارآمدی نظام:مهم‌ترین متغیر در ثبات سیاسی میزان رضایت مندی عمومی از کارآمدی نظام و امید به حل مشکلات و پاسخ به نیاز‌های روزمره مردمی به آن نظام است. مشارکت سیاسی می‌تواند به نوعی تبیین گر میزان رضایت عامه از کارآمدی یا امید به بهبود شرایط در سایه کارآمدی باشد. 
ثبات سیاسی در هر کشور مقدمه ضروری توسعه و پیشرفت در عرصه‌های گوناگون اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به حساب می‌آید. هرگونه رشد و پیشرفت اقتصادی منوط به ثبات سیاسی است چنانچه این ثبات مقدمه لازم و ضروری برای هر گونه توسعه فرهنگی، تثبیت ارزش‌ها و نیل به تمدن اسلامی محسوب می‌گردد. همین طور که هر گونه افزایش قدرت گروه‌های سیاسی، چرخش نخبگان و شایسته سالاری، رقابت سیاسی و مانور رسانه‌های مکتوب و مجازی در گرو ثبات سیاسی است. ضمن آنکه بی‌ثباتی سیاسی مقدمه ناامنی و اقدامات ضد امنیتی نیز به حساب می‌آید؛ لذا همه کسانی که نگران مشکلات اقتصادی کشور و جامعه بوده و خواهان بهبود شرایط معیشتی هستند، کلیه افرادی که دغدغه‌های فرهنگی و پایبندی به ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی دارند و آن دسته از نخبگانی که توسعه سیاسی را شرط لازم برای توسعه در عرصه‌های فرهنگی و اقتصادی می‌دانند، لازم است آگاهانه و عالمانه به افزایش مشارکت سیاسی کمک کنند که از لوازم آن گرم کردن تنور انتخابات، تمکین به قواعد رقابت ها، پاسخ به شبهات سیاسی و حضور مسئولانه در پای صندوق‌های رأی می‌باشد. حضوری که صرفاً با ریختن رأی به صندوق پایان نیافته و در تشویق دیگران به حضور و انجام حرکت جهادی تبیین تبلور می‌یابد تا یازده اسفند را به روز یأس دشمنان اسلام و ملت ایران بدل نماید.

بازی سیاسی در غزه

حسن هانی زاده

 اساساً تشکیلات خودگردان فلسطین به دنبال آن است تا با ایجاد ارتباط میان خود با اسرائیل و عربستان و کشورهای عربی مانند مصر و اردن بتواند در نهایت جریان‌های فلسطینی را خلع سلاح کند و فشار را بر آن‌ها افزایش دهد.

 در این بین باید متوجه باشیم که تشکیلات خودگردان فلسطین عملاً یک اهرم است تا در نهایت نقش حماس و جهاد اسلامی در پرونده فلسطین کمتر شود؛ چراکه این دو جنبش، پایگاه مردمی مشخص و خاص خود را در غزه دارند و همین مساله یک اهرم فشار موثر علیه اسرائیل به حساب می‌آید.  اگر این دو جنبش از بین بروند یا اعتبار آنها و حتی ماهیت حماس و جهاد اسلامی کمرنگ شود بدون شک اوضاع به هم خواهد ریخت و روند تحولات به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد.  از منظر دیگر مصر، اردن و حتی عربستان سعودی به دنبال یک راه حل فلسطینی نیستند و در این میان آنها غزه را بدون درگیری و مستقل نمی‌خواهند.

از سوی دیگر بحث تحویل سلاح حماس و جهاد اسلامی برای مشخص شدن آینده غزه هم مطرح است؛ به گونه‌ای که تشکیلات خودگردان فلسطین اعلام کرده که اگر حماس و جهاد اسلامی سلاح‌های خود را تحویل دهند، می‌توانند با تشکیلات خودگردان ادغام شوند اما در مقابل تمامی مسئولان حماس و جهاد اسلامی این موضوع را رد کردند.  تمامی این مسائل در حالی به وقوع پیوسته که اسرائیل می‌خواهد غزه را به صورت کلی از متن به حاشیه ببرد و مدیریت آن را به هر ترتیب که شده به سمت تشکیلات خودگردان فلسطین سوق دهد.  به موازات این روند تل‌آویو به دنبال اخذ تعهد از تشکیلات خودگردان است تا در نهایت بتواند جهاد اسلامی و حماس را به سمت خلع سلاح و مصالحه پیش ببرند؛ تا جایی که در این نشست مقام‌های عربستان، مصر و اردن به مسئولان امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین گفتند که این جنبش باید اصلاحات جدی انجام دهد تا بتواند رهبری سیاسی خود را احیا کند.

رژیم صهیونیستی فکر می‌کرد که می‌ تواند در یک هفته حماس و جهاد اسلامی را خلع سلاح کند، اما همچنان در این باتلاق باقی‌مانده و نمی‌تواند به پیروزی برسد. طرح دیگری هم در ریاض مطرح ‌شده که قائل به آتش ‌بس و تبادل زندانی‌ ها و ارسال کمک ‌های بشردوستانه است و بر همین اساس باید دید که در روزهای آینده جریان ها به کدام سمت سوق پیدا می کنند.

افزایش چند برابری برد موشک‌های سپاه از روی شناورها
مهدی بختیاری
سپاه پاسداران برای نخستین بار تصاویری از شلیک موشک‌های بالستیک از روی یکی از شناورهای اقیانوس‌پیمای خود را منتشر کرد. این ابتکار که با همکاری 2 نیروی دریایی و هوافضا صورت گرفته، یکی از برنامه‌های اصلی سپاه برای تقویت توان موشکی خود است. با نصب موشک‌های برد بلند نظیر آنچه در رزمایش اخیر با برد 1700 کیلومتر از روی شناورهای اقیانوس‌پیما انجام شد، برد موشکی ایران چندین برابر بیشتر می‌شود.
برد موشک‌های بالستیک ایران تا امروز از سقف 2 هزار کیلومتر فراتر نرفته ولی با این ابتکار یعنی به‌کارگیری آنها بر روی شناورها این امکان وجود خواهد داشت که از عمق اقیانوس هند و دیگر نقاط دریایی جهان، این موشک‌ها به سمت اهداف خود شلیک شوند. حضور در اقیانوس‌ها و آب‌های دوردست طی چند سال اخیر در دستور کار نیروی دریایی سپاه قرار داشته و به این منظور شناورهای مختلفی از جمله شهید مهدوی، شهید رودکی و شهید باقری عملیاتی شده یا در آستانه به‌کارگیری هستند. تجهیزات نصب شده روی این شناورها، از پهپاد تا موشک‌های بالستیک را شامل می‌شود. نیروی دریایی سپاه از اواخر دهه 80 خورشیدی با تفکیک وظایف از نیروی دریایی ارتش، مسؤولیت حراست از خلیج ‌فارس و تنگه هرمز را برعهده داشته که با توجه به برنامه جدید این نیرو و تجهیز آن به شناورهای بزرگ اقیانوس‌پیما، باید منتظر حضور پررنگ‌تر این نیرو در آب‌های آزاد و اقیانوس‌ها نیز باشیم.
موشک شلیک شده از روی شناور که تصاویر آن روز سه‌شنبه منتشر شد، از خانواده فاتح است که از دقیق‌ترین موشک‌های ایرانی محسوب می‌شود و به‌کارگیری آن - بویژه علیه اهداف دریایی - به دلیل دقت بالا یکی از گزینه‌های اصلی در شناورهای سپاه خواهد بود. پیش از این البته موشک‌های هرمز و خلیج‌فارس نیز از همین خانواده فاتح با ماموریت صرفاً دریایی ساخته و عملیاتی شده بودند اما استفاده از موشک با برد 1700 کیلومتر علیه اهدافی در خشکی (در کویر مرکزی ایران) برای نخستین‌بار به نمایش درآمد. با توجه به ابعداد بزرگ شناورهای اقیانوس‌پیمای سپاه، این احتمال وجود دارد که در آینده انبوهی از موشک‌های بالستیک با بردهای مختلف روی آنها نصب شود. دستاوردهای اخیر نیروی دریایی سپاه البته منحصر به تست موشک بالستیک از روی شناورهای اقیانوس‌پیما نبود. تصاویر تست موشک‌های عمودپرتاب پدافند هوایی از روی شناورهای تندرو نیز از دیگر توانمندی‌های جدی سپاه بود که تصاویر آن منتشر شد. سپاه پاسداران برای نخستین بار موشک‌های پدافندی عمودپرتاب از نوع نواب را بر روی شناور شهید سلیمانی نصب کرده بود. این موشک‌ها می‌توانند اهداف متخاصم هوایی را در بردی مناسب مورد اصابت قرار دهند و به این ترتیب توان پدافندی شناورها در عرصه دریایی بیش از پیش خواهد شد، چرا که با به‌کارگیری سامانه‌های عمودپرتاب امکان استفاده همزمان از چندین موشک به دلیل فضای کمتری که اشغال می‌کنند، وجود دارد.
با توجه به گسترش تهدیدات دریاپایه در نبردهای آینده، تقویت این حوزه چه در ارتش و چه در سپاه از سال‌های قبل در دستور کار نیروهای مسلح قرار گرفته و احتمالا بزودی این موشک‌های عمودپرتاب بر شناورهای بزرگ نیروی دریایی ارتش نیز نصب خواهد شد.
در کنار این، ورود انبوه هواپیماهای بدون‌ سرنشین در سازمان رزم دریایی کشور نیز موجب شده هم در ارتش و هم در سپاه، تمرکز بر طراحی و ساخت ناوهای پهپادبر مورد توجه قرار بگیرد.
این پهپادها از انواع شناسایی تا رزمی و انتحاری هستند که تعداد زیادی از آنها روی شناورهای جدید حمل شده و از فواصل بسیار دورتر از مرزهای ایران می‌توان از آنها علیه اهدف متخاصم استفاده کرد
 

رمزگشایی از جنون نتانیاهو

حنیف غفاری
اعلام گسترش دامنه جنگ غزه با حمله به رفح، نقطه آشکارساز تلاش نتانیاهو برای تصاعد بحران محسوب می‌شود. 

هم‌زمان با ادامه مذاکرات آتش‌بس با حماس و درحالی‌که قرار بود مذاکرات جدیدی در قاهره آغاز شود، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی ، به سربازان آن کشور دستور داده است برای ورود به شهر رفح در جنوب غزه آماده شوند.کار به‌جایی رسیده که حتی برخی مقامات کاخ سفید نسبت به عملیات زمینی صهیونیست‌ها در رفح هشدار داده‌اند. به‌راستی چه اتفاقی در اردوی صهیونیست‌ها رخ‌داده است؟در تحلیل رفتار نتانیاهو، دو نکته اساسی وجود دارد که لازم است موردتوجه و تحلیل قرار گیرد:
نخست اینکه نتانیاهو اساسا موجودیت سیاسی خود را در فرامتن «جنگ»تعریف می‌کند. در نظرسنجی‌های صورت گرفته در اراضی اشغالی، اکثر صهیونیست‌ها خواستار استعفا یا برکناری وی از قدرت شده‌اند. حتی نیمی از اعضای حزب متبوع نتانیاهو ( لیکود) ادامه رهبری وی در حزب را برنمی‌تابند. در چنین شرایطی اگر معادلات جنگ به‌سوی آتش‌بس دائمی سوق داده شود، فضای لازم برای برکناری نتانیاهو از قدرت فراهم خواهد شد.این خط قرمز نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس محسوب می‌شود. هراندازه سایه جنگ غزه کمرنگ‌تر شود، به همان میزان احتمال سقوط کابینه رژیم صهیونیستی بیشتر خواهد شد. 
دوم اینکه نتانیاهو به هیچ‌یک از سه هدف اعلامی خود در جنگ غزه دست پیدا نکرده است : « نابودی حماس»،« اشغال نوار غزه»و« آزادی اسرای صهیونیست»هیچ‌یک محقق نشده و چشم‌اندازی نیز برای تحقق آن‌ها وجود ندارد.در چنین وضعیتی نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس قصد دارد به هر نحو ممکن این معادله را تغییر دهد.بااین‌حال نتانیاهو فراموش کرده است که اقدامات قبلی وی برای تغییر موازنه نبرد به ضرر تل‌آویو تمام‌شده است! ضمن آنکه فرسایشی شدن جنگ و گذشت زمان به پاشنه آشیل کابینه رژیم صهیونیستی مبدل گردیده و قدرت مانور نتانیاهو و گالانت را در مواجهه با شرایط پیچیده موجود محدود ساخته است.
خروجی این روند، تشدید منازعات علنی در کابینه جنگ و حتی بروز بحران‌های داخلی در حزب لیکود می‌باشد. اختلافات جدید نتانیاهو با بن گویر و اسموتریچ نیز بر هیچ‌کس پوشیده نیست. 
با در نظر گرفتن این دو ملاحظه، اقدام نتانیاهو در آغاز عملیات زمینی در رفح، مصداق عینی  جنون ناشی از شکست محسوب می‌شود. نکته مهم‌تر اینکه طی روزهای اخیر، مقامات ارشد نظامی رژیم صهیونیستی نسبت به این موضوع
 ( تشدید دامنه حملات در رفح) به نتانیاهو هشدار داده‌اند. همین مسئله نشان می‌دهد که موساد و ارتش رژیم صهیونیستی نیز نسبت به ماجراجویی جدید نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس در جنگ ، با دیده تردید نگاه می‌کنند.قدر متیقن تحولات اخیر در فلسطین مشخص است: نتانیاهو در واکنش به عدم تحقق اهداف سه‌گانه اعلامی خود در جنگ غزه، درصدد تشدید دامنه نبرد و ایجاد جبهه‌ای جدید در رفح( پس از خان یونس) می‌باشد.بااین‌حال تجربه نشان داده است که نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس قدرت پیش‌بینی  و ترسیم مختصات « صحنه جدید نبرد »را ندارد.

نویسنده : حنیف غفاری 

انتخابات و سرمایه اجتماعی

افشین حبیب‌زاده
اعتماد، سرمایه اجتماعی، کارآمدی، کیفیت حکمروایی و بسیاری واژه‌های دیگر که می‌توان ارتباط آنها با یکدیگر را در بررسی تأثیر متقابل جست، از‌جمله مفاهیمی‌ هستند که در تحلیل شرایط سیاسی-اجتماعی جامعه ایران بسیار کاربرد دارند. اما آنچه نگارنده را بر این داشت تا در این مقطع بار دیگر از این مفاهیم استفاده کند، تأثیر انتخابات و نهادهای برآمده از آن بر اعتماد و سرمایه اجتماعی است. بر همگان واضح است که جامعه ما امروز به‌شدت از عدم اعتماد رنج می‌برد؛ عدم اعتماد به یکدیگر و به نهادهای انتخابی، اعم از نمایندگی و اجرائی. اما سؤال این است که زمینه و عوامل اصلی این عدم اعتماد در کجاست و نهادهای انتخابی چگونه بر آن تأثیر می‌گذارند؟ در ادامه سعی خواهیم کرد به تعدادی از علل عدم اعتماد مردم اشاره کنیم. بور روثستاین در کتاب «دام‌های اجتماعی و مسئله اعتماد» به ارتباط بین این دو مفهوم پرداخته است و نشان می‌دهد که چگونه عدم اعتماد در میان مردم و همچنین بین مردم و نهادهای نمایندگی و اجرائی می‌تواند زمینه بروز دام‌های اجتماعی را فراهم آورد. نویسنده در تعریف دام اجتماعی 

(Social Trap) می‌گوید: وقتی مردم در وضعیتی قرار می‌گیرند که کنش‌های آنان در گرو کنش دیگران است، امکان وقوع دام اجتماعی فراهم می‌شود. برای مثال، اگر شخصی احساس کند فقط او است که به پرداخت مالیات اهمیت می‌دهد و همکاران او توجهی به این امر ندارند، به احتمال زیاد او نیز از پرداخت مالیات سر باز می‌زند.

 اگرچه موضوع کتاب بیشتر بر محور دو مفهوم ذکر‌شده در عنوان آن است، اما در بررسی عوامل مؤثر بر بی‌اعتمادی مردم اثبات می‌کند که اعتماد اجتماعی مردم به‌شدت تحت تأثیر اعتماد به نهادهای نمایندگی و اجرائی است؛ هرچند اثر نهادهای اجرائی و نهادهای مرتبط با حاکمیت قانون از‌جمله پلیس و دادگاه‌ها را بیشتر می‌داند. علت آن را نیز در سه چیز عنوان می‌کند؛ استنباط مردم از مقامات سیاسی و رفتارهای ایشان در زمینه دوری از فساد و تبعیض، استنباط از مردم به‌طور کلی به این مفهوم که در پیشبرد اهداف خود چه میزان از مجرای قانون عمل می‌کنند و استنباط مردم از خود به مفهوم ذکر‌شده. از‌جمله موارد مهم دیگر که در ادامه نویسنده به آن اشاره کرده است و می‌تواند بر اعتماد عمومی تأثیرگذار باشد، اثر‌بخشی حاکمیت دموکراتیک است. به این مفهوم که اگر مردم در انتخابات شرکت کنند و نمایندگان خود را برگزینند، اما در عمل نهاد دموکراتیک نتواند تصمیمات باکیفیت بگیرد یا تصمیمات اتخاذ‌شده قابلیت اجرا نداشته باشند یا حتی با وجود واجد کیفیت و اجرائی بودن نتواند بر اجرای صحیح آن نظارت داشته باشد، انتخاب‌کنندگان احساس خواهند کرد آب در هاون کوبیده‌اند. برای مثال اگر نمایندگان مردم قوانینی را در مجلس مورد توجه قرار دهند که نه‌تنها مورد پذیرش اکثریت جامعه نیست، بلکه با آن مخالف هستند و تنها رضایت اقلیت محدودی را جلب می‌کنند، مانند قوانین تبعیض‌آمیز و انحصاری، حافظه جمعی استنباط ناکارآمدی مجلس را در خود جای خواهد داد و بالطبع منجر به سلب اعتماد خواهد شد. همان‌طور که ساختن حافظه جمعی با عناصر وحدت‌آفرین و هویت‌ساز و نمایان‌کننده مسیر حرکت، امری زمان‌بر است، بازگرداندن اعتماد عمومی و اصلاح حافظه جمعی نیز کاری بسیار سخت و زمان‌بر خواهد بود؛ به‌خصوص اگر این انتخاب‌ها و عملکردها در دوره‌های متوالی تکرار شود. درواقع می‌توان ادعا کرد کیفیت نهادهای دموکراتیک یا نمایندگی و اجرائی، کمیت و کیفیت اعتماد اجتماعی را تعیین می‌کند و همچنین ظرفیت خروج از دام اجتماعی را؛ دامی که بستر آن را نهادهای مذکور با ناکارآمدی فراهم کرده‌اند. بر این اساس هر‌چه میزان ناکارآمدی بیشتر باشد، اعتماد اجتماعی کمتر، نقص دموکراسی بیشتر و امکان خروج از دام اجتماعی کمتر خواهد بود. اما سؤالی که در اینجا اهمیت پیدا می‌کند، این است که چگونه می‌توان از دام اجتماعی رهایی یافت و زمینه اعتماد عمومی را فراهم کرد؟ پاسخ این پرسش، سرمایه اجتماعی است. در‌واقع اگر به دنبال رهایی از دام‌های اجتماعی و تغییر حافظه جمعی هستیم، تنها راه آن بالا‌بردن سرمایه اجتماعی است. یکی از وجوه مهم افزایش سرمایه اجتماعی و تغییر حافظه جمعی این است که اعتماد مردم به نهادهای دموکراتیک، اجرائی و حاکمیتی افزایش یابد. این امر در مرحله بعد می‌تواند باعث افزایش اعتماد مردم به یکدیگر نیز بشود که پایه و اساس سرمایه اجتماعی و رهایی از دام‌های اجتماعی است. در اینجا ذکر این نکته بسیار ضروری است که اعتماد پیدا‌کردن به نهادهای مذکور حاصل فرهنگ نیست که بتوان از طریق باورها و آداب و رسوم اجتماعی صرف این اعتماد را به وجود آورد، بلکه حاصل تجربه‌های واقعی شهروندان در خلال برخوردهایشان با این نهادهاست. برخوردهایی که آثار مثبت و منفی آن در حافظه جمعی آنان شکل گرفته است. برای تغییر حافظه جمعی لازم است نخبگان سیاسی از بالا نشانه‌هایی مبنی بر بی‌طرفی نهادهای عمومی به مردم نشان دهند و اینکه این نهادها مورد احترام آنهاست. مردم باید مطمئن شوند رویه‌ها منصفانه است و تبعیضی در کار نیست. همچنین بی‌طرفی دولت و رفتار بر مبنای قانون و وجود نهادهایی که به مردم اجازه دهند با هم گفت‌وگو کنند، از‌جمله موضوعات مهم در زمینه تغییر حافظه جمعی است. سرمایه اجتماعی در گرو اعتماد مردم به دموکراسی کارآمد است؛ دموکراسی‌ای که بتواند مسئله حل کند و کارآمدی نهادهای برآمده از دموکراسی نیز به کیفیت آنها وابسته است. کیفیت این نهادها نیز در گرو توجه به خواست اکثریت جامعه و تدوین قانون خوب، ضمن توجه به منافع اقلیت و حل تعارض منافع به شیوه مطلوب است تا خللی در خواست اکثریت ایجاد نکند. در‌ دهه‌های اخیر جامعه ایران در یک دام اجتماعی گرفتار آمده و حافظه جمعی آسیب دیده است و آنچه در خود ذخیره کرده، حکایت از تراکم مسائل حل‌نشده دارد. مسائلی که نه‌تنها حل نمی‌شوند، بلکه هر روز به آنها افزوده می‌شود. مسائلی همچون کمبود آب، تخریب و فرسایش محیط زیست، تورم، رشد اقتصادی پایین، بی‌کاری، مشکلات معیشتی و بسیاری دیگر که قصد پرداختن به آن را در اینجا نداریم و از همه مهم‌تر عدم توافق نخبگان برسر علل بروز این مشکلات است. اگرچه این مسائل مختص به ایران نیست و سابقا گریبان سایر کشورها را نیز گرفته است، ولی در آنجا پس از طی زمان مشخصی، به راه‌حل دست یافته‌اند. این در حالی است که در ایران ما تبدیل به مسئله لاینحل می‌شوند تا جایی که در یک نمونه جاری، نه برجام از حجم آلام مردم می‌کاهد و نه سوزاندن آن. علاج این نقیصه، اصلاح حافظه جمعی است؛ کاری به غایت دشوار که نیازمند افزایش کیفیت حکمرانی در همه سطوح و اصلاح شیوه‌های آن است تا مردم در عمل تغییر در زندگی خود را لمس کنند. در غیر این صورت، نمی‌توان زمینه اعتماد عمومی را فراهم کرد.